loading...
mehremood
مهرموعود بازدید : 20 چهارشنبه 25 آذر 1388 نظرات (0)

SG - به گفته دانشمندان IOActive يکي از مراکز مشاوره امنيتي در ايالت سياتل آمريکا، شبکه جديد نيرو که به سوئيچ‌هاي هوشمند مجهز شده و Smart Grid نام دارد، مي‌تواند از طريق حملات سايبر از کار بيفتد.

EXtdblog.irEX

دانشمندان مرکز IOActive طي سال گذشته آزمايش‌هاي گسترده خود را روي دستگاه‌هاي شبکه جريان الکتريسيته Smart Grid انجام دادند تا از احتمال آسيب‌پذيري امنيتي اين شبکه مطلع شوند.
به گفته "جاشوا پنل"(Joshua Pennell) مدير مرکز IOActive، در پايان اين بررسي‌ها دانشمندان حفره‌هاي زيادي را کشف کردند که به هکرها امکان مي‌دهد به اين شبکه دسترسي پيدا کرده و جريان برق را از کار بي‌اندازند.
دستگاه‌هاي Smart Grid در اصل کامپيوترهاي کوچکي هستند که به کاربران و شرکت‌هاي تامين کننده انرژي برق امکان مي‌دهند تا جريان الکتريسيته مصرفي را بهتر کنترل کنند.
در حال حاضر حدود 2 ميليون عدد از اين دستگاه‌ها مورد استفاده قرار گرفته است که پيش‌بيني مي‌شود طي سال‌هاي آتي بر تعداد آن‌ها افزوده شود.
سازمان IOActive و مرکز مستقل تحقيقات امنيتي Travis Goodspeed دريافتند که دستگاه‌هاي Smart Grid مي‌توانند کدهاي مخرب را گسترش دهند. به اين مفهوم که دستگاه‌هاي Smart Grid مي‌تواند مورد سوءاستفاده هکرهايي که کدهاي مخرب را منتشر مي‌کنند، قرار گيرد و از راه دور جريان برق قطع شود.
منبع: سایت اخبار فناوری اطلاعات

مهرموعود بازدید : 28 شنبه 28 آذر 1388 نظرات (0)

آقاى احمد ابوالقاسمى در 10 خرداد ماه سال 1347 هـ.ش در شهر تهران و در خانواده اى مذهبى به دنیا آمد. جوّ مذهبى خانواده و همت پدر و مادر ایشان باعث شد که او از همان آغاز کودکى به قرآن و تالوت آن علاقه خاصى پیدا کند. احمد ابوالقاسمى در سن 8 سالگى در مسجد امام جعفر صادق (ع) شهر تهران با شنیدن تلاوت قرآن از یک نوجوان ایرانى که به تقلید از استاد عبدالباسط سوره هاى آخر قرآن را تلاوت مى کرد مجذوب قرائت قرآن شد و پس از شنیدن نوارهاى تلاوت عبدالباسط عشق و علاقه اش به امر تلاوت قرآن دو چندان شد.

EXtdblog.irEX

آقاى احمد ابوالقاسمى در سال 1362 مشغول تحصیل در مقطع متوسطه شد. او تحصیل در رشته الکترونیک در هنرستان راهیان قدس تهران برگزید اما حضور در جبهه هاى جنگ حق علیه باطل را بر تحصیل ارجعیت دارد و پس از احمد ابوالقاسمى افراد و عوامل مؤثر در امر تربیت و آموزش قرآن خود را پدر و مادرش و استادان محمد غفارى، محمد رضا ابوالقاسمى و سید محسن خدام حسینى معرفى مى کند و معتقد است مهمترین عامل پیشرفت من انگیزه قوى و پشتکار بوده است حقیقتاً مى خواستم بهترین قارى در سطح جهان بشوم.
آثاس احمد ابوالقاسمى آموزش جدى صوت و لحن و علوم مختلف قرآنى را بطور رسمى از سال 1361 آغاز کرد و قبل از آن با شنیدن تلاوتهاى زیباى اساتید مصرى، مقدمات این آموزش را براى خودش فراهم کرده بود اما با توجه به علاقه اش به علوم قرآنى در سال 1378 از دانشکده الهیات دانشگاه تهران موفق به اخذ لیانس علوم قرآنى شد. ابوالقاسمى در ابتدا بیشتر از اساتید مصرى بخصوص مرحوم شعبان عبدالعزیز صیاد تقلید مى کرد و معتقد است از نوارهاى قاریان باید در حوزه مسائل لحن باشد حاج احمد ابوالقاسمى در سال 1372 ازدواج کرد و یک فرزند دختر دارد. همسر ایشان نیز به قرآن و تلاوت ان علاقه مند است و حافظ 2 جزء قرآن کریم مى باشد. احمد ابوالقاسمى از میان رشته هاى هنرى به خط و از رشته هاى علمى به فیزیک و از رشته هاى ورزشى به شنا علاقه مند است.

احمد ابوالقاسمى که به تازه گى حفظ قرآن را شروع کرده است توانسته است در مدت 18 ماه 7 جزء قرآن را حفظ نماید. او در سال 1365 در مسابقات مربوط به جلسات قرآنى شهر تهران رتبه دوم را کسب کرد و در سال 1369 در مسابقات نیروهاى بسیجى کشور رتبه اول را کسب کرد و در سال 1371 موفق به کسب عنوان اول مسابقات قرآن جانبازان کشور شد و در همین سال در مسابقات سراسرى حفظ اوقاف توانست رتبه سوم را کسب کرد و به مسابقات بین المللى مالزى در همان سال اعزام شد و توانست با افتخار تمام مقام اول مسابقات را کسب کند. و براى نظام مقدس جمهورى اسلامى ایران افتخار بیافریند.
احمد ابوالقاسمى در مناسبات و مراسم بسیارى به اجراى تلاوت پرداخته و شنوندگان را از صداى دلنشین زیباى خود بهره مند ساخته است.

او به مدت 4 سال در سازمان تبلیغات در قسمت دارالقرآن و چند سال نیز در امور فرهنگى قرآنى حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مشغول فعالیت بوده است. و از سال 1379 مسئولیت مؤسّسه قرآن را در کشور آلبانى عهده دار شده است و هم اکنون نیز فعالیتهاى قرآنى را بداین کشور سازماندهى مى کند. وى مؤلف جزوه آموزش قرآن کریم است که به زبان آلبانیایى ترجمه شده و به همراه 4 نوار در دسترس مسلمانان آلبانیایى است.

آقاى احمد ابوالقاسمى در جلسات قرآنى بسیارى بعنوان مربى مشغول آموزش صوت و لحن بوده است اما از جلساتش در حرم حضرت عبدالعظیم بعنوان مؤثرترین جلسات یاد مى کند.

او همچنین در چند دوره متوالى به عنوان مربى دانشجویان تربیت معلم به تدریس اشتغال داشته است.
آقاى احمد ابوالقاسمى در مسابقات فراوانى به عنوان داور رشته صوت و لحن حضور داشته است که بهترین آنها داور مسابقات قرآن ارتشهاى جهان در سال 78 در تهران است. او به ابتهال و تواشیح علاقه مند است و معتقد است که اگر ابتهال با صداى استاد سید محمد نقش بندى یا استاد محمد عمران باشد بسیار شنیدنى است او از اساتید؛ عبدالفتاح شعشاعى، محمد صدیق منشاوى و عبدالباسط به عنوان سه قارى برتر کشور مصر از ابتدا تا کنون یاد مى کند و معتقد است که استاد شحات محمد انور و استاد راغب مصطفى غلوش دو قارى برتر کشور مصر یاد مى کند.

مهرموعود بازدید : 288 شنبه 28 آذر 1388 نظرات (0)

در سوره حديد آيه 17 خداوند متعال ميفرمايند: « اعلموا ان يحي الارض بعد موتها» بدانيد كه به تحقيق خداوند متعال زمين را بعد از مردنش زنده ميگرداند.

EXtdblog.irEX

امام باقر(ع) در ذيل اين آيه ميفرمايند: خداوند زمين را بعد از آنكه با كفر و معصيت اهلش مرده است زنده ميگرداند. پس خداي بزرگ بوسيله حضرت امام زمان(عج) زمين را زنده ميكند تا در روي زمين عدالت فردي و اجتماعي اجرا گردد تا بعد از مرگ روحي زمين و اهل آن احياء حقيقي توسط حضرت وليعصر(عج) انجام شده و از حيات معنوي و روحي بهره مند شوند.

از ابن عباس نقل شده كه حضرت باقر(ع) فرمود: در ذيل اين آيه كه بدانيد خداي تعالي بوسيله حضرت مهدي(عج) زمين را اصلاح ميكند يعني بعد از آنكه اهل زمين و دنيا ستمگر و بدكار شوند و محيط دنيا غوطه ور در فساد و گناه گرديد امام زمان(عج) با دست تواناي خويش با ياري خداوند اصلاح ميكند، و عدالت را در روي زمين گسترش ميدهد بدرستيكه آيات و ادله را بوسيله حضرت وليعصر(عج) به شما بيان ميكنيم تا شايد شما تعقل نموده و بفهميد.

از حضرت موسي بن جعفر(ع) نقل شده كه درباره اين آيه شريفه فرمودند: مراد اين نيست كه بوسيله باران زمين را زنده ميكند بلكه مراد اين است كه خداوند عزوجل مرداني لايق را ميفرستد تا عدالت را در روي زمين زنده كرده و گسترش دهند، پس زمين به سبب زنده شدن عدالت زنده ميگردد و سپس حضرت فرمودند سود و منفعت اقامه حدي از حدود الهي از باريدن چهل روز باران بيشتر است توضيح اينكه حيات معنوي و روحي يك ملت سودش و اثرش به مراتب بالاتر از حيات ظاهري و مادي زمين و اهل آن است و بهتر اينكه بگوييم اگر زنده ماندن و حيات يك انسان به قلب و مغز آن بستگي دارد و درصورت از كارافتادگي اين اعضاي اصلي جسم انسان نابود ميشود در مقايسه اگر روح معنوي يك جامعه از دست برود و جامعه و اهلش به ماديات گرايش پيدا كنند فساد و تباهي به همراه آن خواهد آمد همانطور كه در قرآن آمده است اگر مردم به دنيا و ظواهر آن فريفته شوند همه جا را فساد و بي بندوباري پر ميكند. اميدواريم كه به عنايت و لطف بي منتهاي خداوند متعال با فرج هر چه زودتر حضرت وليعصر(عج) شاهد نزول بركات و خيرات و بلكه بهتر بگوييم شاهد ظهور كل خير باشيم ان شاءالله.(منابع: قرآن كريم-مفاتيح الجنان-اصول كافي-الزام الناصب).

"قال موسی لقومه استعینوا بالله واصبر ان الارض لله یورثها من یشاءمن عباده والعاقبه للمتقین"

ترجمه "حضرت موسی (ع) به قوم خود گفت: از خدا یاری بخواهید و صبر کنید بتحقیق زمین از آن خداست و اورا به آنکه از بندگان خدا می خواهد ارث می دهد وعاقبت برای پرهیزکازان است ."

از امام باقر(ع)ذیل این آیه آمده که حضرت (ع ) فرمودند: ما درکتاب علی(ع) دیدیم من واهل بیتم کسانی هستیم که خدا زمین را به ما ارث داده و ما هستیم پرهیزکاران، وهمه زمین از آن ماست هر کسی از مسلمانان زمینی را زنده کند باید اورا آباد کند و مالیاتش را به امام(ع) ازخاندان من بپردازد،و هر مقداری از او را صرف مخارج خویش کند از آن اوست و اگر از آن دست کشیده و اعراض کند ،و یا او را خراب کرد،و مرد مسلمان دیگری پس از او بدست گرفت و آنرا زنده کرد او بدان سزاوارتر و احق تر است از آن کسی که دست کشیده ورها کرده است،و باید خراج او را به امام(ع) از خاندان من بدهد وهر چه از آنرا برای خود خرج کند حق اوست تا اینکه حضرت مهدی (ع) از اهل بیت من با شمشیروقدرت آشکار گردد وآنرا تصرف نماید و بدست خویش بیاورد، وآنان را از آن زمین بیرون کند، چنانچه پیامبر خدا(ص)آنها را تصرف کرد و برای خویش نگهداشت، جز آن زمین که در دست شیعیان ما باشد وامام با آنان قراردادی بنددو زمین را به دست آنها واگذار نماید.(کتاب کافی)

در تفسیر شریف لاهیجی امام صادق (ع) ذیل این آیه می فرماید: درزمان حضرت رسالت (ص) حضرت آیه کریمه (استعینوابالله...) را می خواند بعد از آن فرمودند که در زمان حضرت رسالت صلی الله هرچه باشد از آن خدای تعالی پس از آن رسول خداست وآنچه از رسول خدا باشد ازامام بعداز رسول خداست.

در تفسیر آسان آمده : هنگامی که هشام بن عبد الملک امام باقر (ع) را به شهر شام احضار کرد وآن بزرگوارداخل مسجد شد هشام و یارانش آن حضرت را مورد توبیخ قرار دادند امام به پا خواستند و فرمودند: ایهاالناس کجا می روید ؟ می خواهند شما را به کجا ببرند؟ بعد فرمودند خداوند اولین افراد شما را بوسیله ما هدایت کرد و آخرین شما را هم به ما خاتمه می دهد.

اگر شما دارای قدرت و سلطنتی هستید که به عخله طی می شود. ما خاندان دارای قدرت وسلطنتی هستیم که برای همیشه برقرار خواهد بود و بعد ازآن سلطنتی نخواهد بود زیرا ما صاحب و اهل آن عاقبتی هستیم که خداوند می فرماید"و العاقبه للمتقین"

با توجه به این آیه می بینیم که ابتدا حضرت مهدی (ع) توسط یاران خویش در عالم با انقلاب فرهنگی مردم سراسر جهان را به اسلام دعوت نموده و بشارت می دهند بعد از این جریان وگذشت زمان مربوطه آن وقت است که اگر کسی باز هم کفر ورزید و به دین اسلام مشرف نگشت بایستی از میان برداشته شود وزمین سراسر پاک و از لوث هر شرک و کفری تصفیه گردد همانطوری که در بشارت ظهور حضرت مهدی (ع) اهلبیت فرموده اند:"یملاء الارض عدلا وقسطا کما ملئت ظلما وجورا "

ترجمه: اینکه با ظهور حضرت مهدی (ع) زمین پر می شود از عدل وانصاف و حقیقت همانگونه که پر شده است از کفر و ظلم وبی عدالتی . عاقبت با متقین است که حضرات اهل بیت بوده و همه از آن امام می باشد به امید آن روزی که حضرتش تشریف آورده و شیعیانش در کنارش در سلامت کامل روحی باشند . ان شاءالله

منابع : قرآن کریم ، اصول کافی ،الزام الناصب

"...ولا یکونواکالذین اوتواالکتاب من قبل فطال علیهم المد فقست قلوبهم وکثیر منهم فاسقون"

(سوره حدید آیه16)

"نبایدهمچون کسانی باشند که در گذشته به آنها کتاب داده شد،ولی هنگامی که مدت طولانی شد،دلهایشان قساوت گرفت و بیشترشان فاسقانند."

در تفسیرآیه شریفه امام صادق (ع) می فرمایند:

"این آیه در مورد حضرت ولی عصر (عج) واهل زمان غیبت او نازل شده که زمان غیبتش به طول خواهد انجامید".

در راغب آمده که "امد" زمان است.وتفاوت آن با زمان در این است که زمان عام بوده ولی "امد" مربوط به زمان خاصی است. حال با دقت درروایات می بینیم که این زمان خاص زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج) بوده که با گذشت زمان قساوتها زیاد می گردد که باید با خواستن ودعا این غیبت را به ظهور تبدیل کرد تا این قساوت به رافت واین فسق به عدل تبدیل گردد. حال چرا امام تا این زمان در غیبت است که امام صادق (ع) در حدیثی فرموده "برای مهدی (عج)پیش از آنکه قیام کند غیبتی هست." زراره پرسید:برای چه؟!

حضرت می فرمایند: برای اینکه می ترسد،وبا دست خود به شکم مبارکش اشاره کرد(یعنی برای ترس از کشته شدن). سپس فرمودند:

"ای زراره اومنتظر است، مردم درباره ی تولد او دچارشک وتردید می شوند ، برخی گویند هنوز در شکم مادراست،برخی گویند: از دیده ها پنهان است ،برخی گویند: هنوز به دنیا نیامده است و... جز اینکه خدا دوست می دارد که شیعیان را در بوته آزمایش قرار دهد تا اهل باطل دچار تردید شوند."

در جایی دیگر دارد که مطالعه احوال شیعیان این زمان امام صادق (ع) را دگرگون ساخته وسیل اشک بر صورت مبارکش روان ساخته است اما ما که آن صلابت و مقاومت امام (ع) را نداریم وسنگینی این رویدادهای تلخ وناگواررابر شانه ی خود لمس می کنیم چه حالی خواهیم داشت؟!

اگرسراسیمه سر به بیبان نمی گذاریم وآتش دلمان جان هستی را طعمه حریق نمی سازد ،به این دلیل است که عمق فاجعه و عمق مصیبت را در سطح امام معصوم(ع) درک نمی کنیم. وگرنه می بایست عقل از مغزمان بیرون رفته و دیگر آرام وقراری نداشته سراسیمه سر به بیبانها نهاده در دشت وصحرا از غصه دچار مرگ شویم. زیرا درک عمق فاجعه امام صادق (ع) را با آن قدرت معنوی فوق العاده به حال اضطرارو تشویش انداخته است.

بارالها ! تو را به ناله های امام صادق (ع) سوگند می دهیم که بیش از این خوشید تابان امامت رادرپشت پرده های غیبت پنهان ساز ودلهای بیتاب ما را با آتش هجران، سوزان ودیدگان نگران ما را از دیدار آن کعبه ی مقصود وقبله موعود محروم مفرما.

منابع: قرآن کریم، روزگار رهایی، غیبت نعمانی ص 7، بحار الانوارج51 ص54،المهدی ص204،یاد مهدی ،کمال الدین ص353

الم ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين

اين اولين آيه از سوره بقره مي باشد كه خداوند وقتي ازكتاب خود نام مي برد اشاره به دور كرده وميفرمايد (آن كتاب). سؤالي كه پيش مي آيد اين است كه چرا خداوند اشاره به نزديك نكرده وبه جاي (ذلك) (هذا)نفرموده است .در اين باره سخن زياد به ميان آمده .بعضي گويند كه (ذلك) به حقيقت قرآن اشاره دارد.

ولي بيائيم مانند هميشه به سخنان اهل بيت عليهم السلام رجوع كنيم.عياشي در تفسير اين آيه حديثي از امام صادق عليه السلام نقل مي كند كه امام فرمودند:(كتاب علي لا ريب فيه)آن كتاب مولا اميرالمومنين است كه شكي در ان نيست .در تفسير آيه شريفه ي(هدي للمتين )حضرت امام صادق (ع)مي فرمايد (المتقون شيعتنا )متقين شيعيان ما مي باشند .

ودرتفسير آيه شريفه ي (يومنون بالغيب )مي فرمايد:شيعيان ما به تمام اموري كه باحواس ظاهري آنها را نديده و نشنيده اند ايمان دارند از قبيل توحيد و پيامبري تمام پيامبران ،قيام قائم ، معاد، حساب ، بهشت و دوزخ.

ودر تفسير (ومما رزقناهم ينفقون - از هر چه به روزي كرديم انفاق مي كنند.)مي فرمايد :شيعيان ما از فضائل ما اهل بيت براي يكديگر نقل مي كنند و فضائل ما خانواده را براي دوستان ما نشر مي دهند .

« واسبغ عليكم نعمه ظاهره و باطنه » (سوره لقمان آيه 20)

نعمتهاي ظاهري و باطني خود را بر شما سرازير نمود.

درباره نعمت ظاهري و باطني تعبيرهاي مختلفي را آورده اند آنچه در باره نعمت ظاهري آمده آفرينش، حيات، انواع روزي، ظاهر بدن و سلامت آنها. و آنچه در باره نعمت باطني آمده قدرتهاي روحي و معرفت به خدا.

ولي آنچه براي ما مهم است آنچه حضرات اهل بيت(ع) بيان فرموده اند در روايتي از پيامبر اكرم(ص) نعمت ظاهري را اسلام و آفرينش كامل و منظم انسان بوسيله پروردگار و روزيها و نعمت باطن را پوشاندن بديهاي انسان برشمرده است.

در روايتي از امام باقر(ع) نعمت ظاهر را پيامبر و معرفت و نعمت باطن را ولايت اهل بيت معرفي كرده است. و روايت ديگر چنين آمده است كه نعمت ظاهري، امام آشكار و نعمت باطني، امامي است كه از ديده ها پنهان باشد كه جسم او از ديده ها غايب خواهد شد ولي ياد او در دلها زنده خواهد بود و او امام دوازدهم از ما است كه خداوند هر مشكلي را براي او آسان سازد و هر سختي را براي او هموار نمايد و گنجهاي زمين را براي او آشكار نموده و راههاي دور و دراز را براي او نزديك و كوتاه نمايد.

و در روايتي از امام كاظم(ع) آمده كه فرمودند : براي صاحب اين امر به ناچار غيبتي است كه بيشتر معتقدان به او از اعتقاد خود بازگردند كه آن امتحان بزرگي است كه خداوند مخلوقات خود را با آن آزموده است اگر پدران شما صحيح تر از اين راهي ميافتند از آن پيروي ميكردند، بنابراين طبق احاديث فوق، نعمت باطني حضرت وليعصر(ع) است كه از ديده ها غايب است و هر مشكلي برايش آسان ميشود، پس دعا كنيم كه با دعا و عمل ما شيعيان مشكل غيبت ايشان هر چه سريعتر به فرج آسان گردد ان شاءالله.

مهرموعود بازدید : 26 چهارشنبه 02 دی 1388 نظرات (0)

زيارت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله)

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلـهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَريكَ لَهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ رَسُولُ اللهِ، وَاَنَّكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِاللهِ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ رِسالاتِ رَبِّكَ، وَنَصَحْتَ لاُِمَّتِكَ، وَجاهَدْتَ فى سَبيلِ اللهِ، وَعَبَدْتَ اللهَ حَتّى اَتيكَ الْيَقينُ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَاَدَّيْتَ الَّذى عَلَيْكَ مِنَ الْحَقِّ، وَاَنَّكَ قَدْ رَؤُفْتَ بِالْمُؤْمِنينَ وَغَلُظْتَ عَلَى الْكافِرينَ، فَبَلَّغَ اللهُ بِكَ اَفْضَلَ شَرَفِ مَحَلِّ الْمُكَرَّمينَ، اَلْحَمْدُ للهِِ الَّذىِ اِسْتَنْقَذَنا بِكَ مِنَ الشِّرْكِ وَالضَّلالَةِ، اَللّـهُمَّ فَاجْعَلْ صَلَواتِكَ وَصَلَواتِ مَلائِكَتِكَ الْمُقَرَّبينَ وَاَنْبِيآئِكَ الْمُرْسَلينَ وَعِبادِكَ الصّالِحينَ وَاَهْلِ السَّمواتِ وَالاَْرَضينَ وَمَنْ سَبَّحَ لَكَ يا رَبَّ الْعالَمينَ مِنَ الاَْوَّلينَ وَالاْخِرينَ عَلى مُحَمَّد عَبْدِكَ وَرَسُولِكَ وَنَبِيِّكَ وَاَمينِكَ وَنَجِيِّكَ وَحَبيبِكَ وَصَفِيِّكَ وَخآصَّتِكَ وَ صَفْوَتِكَ وَخِيَرَتِكَ مِنْ خَلْقِكَ، اَللّـهُمَّ اَعْطِهِ الدَّرَجَةَ الرَّفيعَةَ، وَ اتِهِ الْوَسيلَةَ مِنَ الْجَّنَةِ وَابْعَثْهُ مَقاماً مَحْمُوداً يَغْبِطُهُ بِهِ الاَْوَّلُونَ وَالاْخِرُونَ، اَللّـهُمَّ اِنَّكَ قُلْتَ «وَلَوْ اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جآءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوّاباً رَحيماً» وَاِنّى اَتَيْتُكَ مُسْتَغْفِرًا تآئِباً مِنْ ذُنُوبى، وَاِنّى اَتَوَجَّهُ بِكَ اِلَى اللهِ رَبّى وَرَبِّكَ لِيَغْفِرَ لى ذُنُوبى.(1)

(1)- تهذيب الأحكام 6 : 6 ، كامل الزيارات: 16 ، (مفاتيح: 629 ; ثواب الحجّ: 164).

مهرموعود بازدید : 16 چهارشنبه 02 دی 1388 نظرات (0)

زيارت حضرت فاطمه (عليها السلام)

اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مُمْتَحَنَةُ، قَدِ امْتَحَنَكِ الَّذِى خَلَقَكِ قَبْلَ اَنْ يَخْلُقَكِ، فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَنَحْنُ لَكِ اَوْلِياءُ صابِرُونَ، وَمُصَدِّقُونَ لِكُلِّ ما اَتينا بِهِ اَبُوكِ، صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاَتينا بِهِ وَصِيُّهُ، فَاِنّا نَسْئَلُكِ اِنْ كُنّا صَدَّقْناكِ اِلاّ اَلْحَقْتِنا بِتَصْدِيقِنا لَهُمالِنُبَشِّرَاَنْفُسَنااَنّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ، «اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ نَبِىِّ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَلِيلِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ اَمِينِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ خَيْرِ خَلْقِ اللّهِ، اُشْهِدُ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَمَلائِكَتَهُ اَنِّى راض عَمَّنْ رَضِيتِ عَنْهُ، ساخِطٌ عَلى مَنْ سَخَطْتِ عَلَيْهِ، مُتَبَرِّئٌ مِمَّنْ تَبَرَّأْتِ مِنْهُ، مُوال لِمَنْ والَيْتِ، مُعاد لِمَنْ عادَيْتِ، مُبْغِضٌ لِمَنْ اَبْغَضْتِ، مُحِبٌّ لِمَنْ اَحْبَبْتِ، وَكَفى بِاللّهِ شَهِيداً وَحَسِيباً وَجازِياً وَمُثِيباً».

پس از آن، بر پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) وامامان(عليهم السلام) صلوات فرستاده شود.(1)


(1)- المزار الكبير ص19، مفاتيح الجنان ص632

مهرموعود بازدید : 20 چهارشنبه 02 دی 1388 نظرات (0)

زيارت ائمه بقيع (عليهم السلام)

اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَئِمَّةَ الْهُدى، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَهْلَ التَّقْوى، اَلسَّلامُعَلَيْكُمْاَيُّهَا الْحُجَجُ علىاَهْلِ الدُّنْيا، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَيُّهَا الْقُوّامُ فِى الْبَرِيَّةِ بِالْقِسْطِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَهْلَ الصَّفْوَةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ آلَرَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ اَهْلَ النَّجْوى، اَشْهَدُ اَنَّكُمْ قَدْ بَلَّغْتُمْ وَنَصَحْتُمْ وَصَبَرْتُمْ فى ذاتِ اللهِ، وَكُذِّبْتُمْ وَاُسيئَ اِلَيْكُمْ فَغَفَرْتُمْ، وَاَشْهَدُاَنَّكُمُ الاَْئِمَّةُ الرّاشِدُونَ الْمُهْتَدُونَ، وَاَنَّ طاعَتَكُمْ مَفْرُوضَةٌ، وَاَنَّ قَوْلَكُمُ الصِّدْقُ، وَاَنَّكُمْ دَعَوْتُمْ فَلَمْ تُجابُوا، وَاَمَرْتُمْ فَلَمْ تُطـاعُوا، وَاَنَّكُمْ دَعائِمُ الدِّينِ وَاَرْكانُ الاَْرْضِ، لَمْ تَزالُوا بِعَيْنِ اللهِ يَنْسَخُكُمْ مِنْ اَصْلابِ كُلِّ مُطَهَّر، وَيَنْقُلُكُمْ مِنْ اَرْحامِ الْمُطَهَّراتِ، لَمْ تُدَنِّسْكُمُ الْجاهِلِيَّةُ الْجَهْلاءُ، وَلَمْ تَشْرَكْ فيكُمْ فِتَنُ الاَْهْوآءِ، طِبْتُمْ وَطابَ مَنْبَتُكُمْ، مَنَّ بِكُمْ عَلَيْنا دَيّانُ الدّينِ، فَجَعَلَكُمْ فى بُيُوت اَذِنَ اللهُ اَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ، وَجَعَلَ صَلوتَنا عَلَيْكُمْ رَحْمَةً لَنا وَكَفّارَةً لِذُنُوبِنا، اِذِ اخْتارَكُمُ اللهُ لَنا، وَطَيَّبَ خَلْقَنا بِما مَنَّ عَلَيْنا مِنْ وِلايَتِكُمْ، وَكُنّا عِنْدَهُ مُسَمّينَ بِعِلْمِكُمْ، مُعْتَرِفينَ بِتَصْديقِنا اِيّاكُمْ، وَهذا مَقامُ مَنْ اَسْرَفَ وَاَخْطَاَ وَاسْتَكانَ وَاَقَرَّبِما جَنى وَرَجى بِمَقامِهِ الْخَلاصَ، وَاَنْ يَسْتَنْقِذَهُ بِكُمْ مُسْتَنْقِذُ الْهَلْكى مِنَ الرَّدى، فَكُونُوا لى شُفَعآءَ فَقَدْ وَفَدْتُ اِلَيْكُمْ اِذْ رَغِبَ عَنْكُمْ اَهْلُ الدُّنْيا وَاتَّخَذُوا آياتِ اللهِ هُزُواً وَاسْتَكْبَرُوا عَنْها، يا مَنْ هُوَ قآئِمٌ لا يَسْهُو وَدآئِمٌ لا يَلْهُو وَمُحيطٌ بِكُلِّ شَيْء، لَكَ الْمَنُّ بِما وَفَّقْتَنى وَعَرَّفْتَنى بِما اَقَمْتَنى عَلَيْهِ، اِذْ صَدَّ عَنْهُ عِبادُكَ وَجَهِلُوا مَعْرِفَتَهُ وَاسْتَخَفُّوا بِحَقِّهِ وَمالُوا اِلى سِواهُ، فَكانَتِ الْمِنَّةُ مِنْكَ عَلَىَّ مَعَ اَقْوام خَصَصْتَهُمْ بِما خَصَصْتَنى بِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ اِذْ كُنْتُ عِنْدَكَ فى مَقامى هذا مَذْكُوراً مَكْتُوباً فَلا تَحْرِمْنى ما رَجَوْتُ، وَلا تُخَيِّبْنى فيـما دَعَوْتُ، بِحُرْمَةِ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ وَصَلَّى اللهُ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد.(1)

پس از آن براى خود دعا كن و بعد براى هر امام دو ركعت نماز زيارت بخوان (جهت حفظ قداست ائمه بقيع(عليهم السلام) زائران عزيز نماز زيارت را در مسجد النبي(صلى الله عليه وآله) بخوانند و از خواندن نماز در قبرستان بقيع پرهيزكنند).


(1)- مفاتيح الجنان، تهذيب الاحكام ج6 ص80، كامل الزيارات ص55.

مهرموعود بازدید : 17 چهارشنبه 09 دی 1388 نظرات (0)

زيارت عاشورا تعليم الهي است و به همين جهت مخصوص اهل تقوي است:"اتقوا لله و يعلمكم الله".

EXtdblog.irEX

زيارت عشورا مال محرم ها و خصوصي هاست.عمومي نيست. زيارت وارث عمومي است.اما زيارت عاشورا مخصوص اهل راز و يك حقيقت عرشي است.

زيارت عاشورا كلام الله و سرود عرش است، آهنگ توحید دارد. آدم در زیارت عاشورا،حتی یک جا،دنیا از خدا نمی خواهد.آخرین مرحله زیارت عاشورا فناست.بعد از آنکه زائر، سلام ها را می دهدو به سجده می افتد،در سجده چه می گوید: خدایا مرا حسینی کن، تا من هم در خطی باشم که یاران حسین (ع) در آن خط بودند.خط مردانگی،آزاد و بی تعلق به این دنیا زندگی کردن،خط بندگی و عشق خدا و خط از جان گذشتن. سراسر زیارت عاشوراسرود عشق است و در یک جای آن توجه به دنیا وجود ندارد، درست همانندمناجات امام باقر(ع) در سحرهای ماه مبارک رمضان در دعاهای مربوط به سحرهای ماه مبارک رمضان، دو دعا بسیار مورد توجه است:دعای ابو حمزهٔ ثمالی و مناجات امام باقر(ع). دعای ابو حمزهٔ ثمالی گرچه دعای بسیار فوق العاده ای است،اما جهات دنیوی هم در آن آورده شده است. ولی در مناجات شریف امام باقر(ع) در سحرهای ماه مبارک رمضان، انسان از اول تا آخر پیش خداست. اصلاً غیر خدا نمی بیند:"اللهم انی اسألک من جمالک باجمله،من کمالک باکمله".مرتب با خود خداست. خود خدا را میخواهد.غیر از خودش چیزی نمی ماند که بخواهد. با همه دعاها فرق دارد. زیارت عاشورا هم همین گونه است. آهنگ توحید دارد.انسان را عرشی می کند و بالا می برد.

مهرموعود بازدید : 22 جمعه 11 دی 1388 نظرات (0)

رب اجعلني مقيم الصلوه و من ذريتي ربنا و تقبل دعاء ( پروردگارا ! من و فرزندانم را از اقامه كنندگان نماز قرار ده و دعاي مرا قبول فرما).
سوره مباركه ابراهيم ـ آيه شريفه 40

EXtdblog.irEX

عبارت مشهور "العلم في الصغر، كالنقش في الحجر" (دانش در كودكي، مانند نقش پايدار در سنگ است.)، امروزه با پيشرفت دانش پزشكي و روان پزشكي و به خصوص با پيدايش روان كاوي توجيه كامل علمي پيدا كرده است.
روان شناسي مدرن، با تداعي از مكتب روان كاوي فرويد و نظريات "ژان پياژه"، "جان باولف" و بسياري از دانشمندان ديگر، به ما مي گويد كه مهم ترين دوران زندگي بشر كه به وجود آورنده شخصيت نهايي او خواهد بود، دوران كودكي است. بر اين اساس هر قدمي كه در جهت ايجاد سلامت رواني اطفال برداشته شود، به نوبه خود سبب ايجاد جامعه اي سالم و موفق خواهد شد.
اما بزرگ ترين موهبتي كه ممكن است در جهت ايجاد سلامت رواني نصيب يك طفل نورسيده گردد، پاي گذاشتن او در خانواده اي مؤمن و نمازگزار است.

تعاليم آيين حيات بخش اسلام كه حتي كوچك ترين مسائل بشري را بدون پاسخ نگذاشته است، از همان بدو تولد نوزاد براي او برنامه ها و روش هاي متعددي دارد كه عمل به آنها ضامن سعادت و سلامت هميشگي انسان است.
از جمله در بعد سلامت رواني، آيين اسلام به والدين و به خصوص پدر، مؤكداً حكم كرده است كه مثلاً نام نيك بر بچه بگذارند(1) و امروز علماي روان شناسي متفقاً به اين نتيجه رسيده اند كه چگونه نام يك كودك در شكل گيري شخصيت او تأثير گذار است و چگونه يك نام بد ممكن است، موجبات تحقير كودك (مثلاً تمسخر او توسط همسالان ) و در نتيجه تزلزل شخصيتش گردد و يا هنگامي كه روان كاوي در قرن بيستم، حكايت از حضور تظاهرات نهفته اما مقتدر جنسي در وجود اطفال مي كند، آنگاه مفهوم عميق آن بخش عظيم از احاديث و روايات معصومين(ع) كه مثلاً بوسيدن دختران توسط مرد نامحرم را بعد از 5 ، 6 سالگي منع كرده اند.(2)

در هر صورت كودكي كه در خانواده مؤمن و نمازگزار به دنيا مي‌آيد و زمزمه حيات بخش اذان و اقامه در گوش راست و چپش نخستين نغمه زندگي او مي‌گردد، كودكي است كه گام در مسيري سعادت‌بخش گذاشته است.
تغذيه كودك تا دو سال به وسيله شير مادر و بهره‌مندي كامل او از آغوش پر مهرش كه يك موهبت اسلامي است به او ايمني محيرالعقولي در مقابل بخش عظيمي از بيماري هاي رواني مي‌بخشد. مثلاً احتمال اضطراب يا افسردگي كه بر اثر جدايي از مادر به وقوع مي پيوندد، بسيار كم مي شود. چرا كه امروزه روشن شده است اكثر كساني كه به دام مهلك اعتياد گرفتار مي آيند كساني هستند كه در كودكي، از شير و آغوش مادران شان محروم بوده اند.(3)
شيوع اسكيزوفرني كه خطرناك ترين و مهلك ترين بيماري در روان پزشكي است در بچه هاي خانواده هاي مسلمان و نمازگزار بسيار کم است، چرا كه علم امروز ثابت كرده است كه بروز اسكيزوفرني، ارتباط معني داري با وجود سيستم زن سالاري در اداره خانواده ها دارد (4) که مسلماً در خانواده هاي نمازگزار، با رعايت اصول درخشان قرآني، از قبيل(الرجال قوامون علي النساء) و رد صريح و قاطع سيستم شوم "زن سالاري‌"، قدم بزرگي در جهت كاهش ميزان ابتلا به اين اختلال برداشته مي شود.
همچنين درباره آثار مثبت و متعدد، قانون مؤكد اسلامي مبني بر آزاد گذاشتن كامل كودكان تا سن 7 سالگي و پرهيز از تنبيه و محدوديت براي آنها مي‌توان تعمق بسيار نمود.

اما بعد ديگر، تأثيري است كه نماز به طور مستقيم بر حالات رواني اطفال دارد و آن بر اثر نماز خواندن خود كودك حاصل مي شود.
شروع نماز در سنين كودكي سبب مي شود كه او اين صفت حسنه را به صورت يك عادت معمول و سازنده در جسم و روان خود، ملكه نمايد و جزو برنامه هاي هميشگي زندگي خود، قرار دهد و در نتيجه از همه فوايد نماز، در بعد سلامت رواني در آينده برخوردار گردد.
به علاوه با شروع نماز در دوران كودكي، مفاهيمي مثل خدا و مذهب و دستوراتي مثل تعاليم اسلامي، چنان در ذهن پذيرنده و شفاف كودك كه هنوز سنگيني و تيرگي گناهان ظرفيت هاي فكري و مغزي او را آلوده نكرده است، جاي مي گيرد كه امكان شك و ترديد در اين زمينه در آينده بسيار كاهش مي يابد.
اين نكته به خصوص بايد مورد توجه خانواده هايي قرار گيرد كه با وجود آن كه خود را مسلمان مي دانند اما وقتي كه فرزندشان به سن تكليف مي رسد او را به بهانه اين كه:
"هنوز خيلي كوچك است !" به خواندن نماز تشويق نمي كنند. اين مسئله كه با كمال تأسف به خصوص در مورد دختر بچه ها كه سن تكليف آنها پايين تر است (9 سالگي)، شيوع بيشتري دارد، مسبب عوارض مخرب بسياري در آينده كودك خواهد شد.
در حقيقت پدر و مادراني كه با دلسوزي ساده انديشانه، فرزند خود را به برپاداري نماز تشويق نمي كنند، خيانت بزرگي از جهت محروم نمودن كودك خويش از اين نعمت بزرگ مرتكب مي شوند. چرا كه به اين ترتيب گويي به آلودگي كودك خويش، به انواع گناهان و انحرافات و بدبختي ها و بيماري هاي جسمي و رواني، رضايت داده اند و او را به خسارت سنگين در دنيا و آخرت محكوم نموده اند.
به همين دليل است كه آيين مقدس اسلام و به خصوص ائمه بزرگوار شيعه(ع) با توصيه هاي مؤكد، مسلمانان را به آموزش مرحله به مرحله نماز به كودكان فرا خوانده اند و حتي با اين كه از مجازات ها و تنبيهات بدني در مورد كودكان، به خصوص قبل از 7 سالگي، منع نموده اند در مورد ترغيب به نماز گاهي امر به تنبيه كودكان فرموده اند. در اين مورد در حديثي معتبر از حضرت امام صادق(ع) آمده است كه فرمودند: چون پسر، سه ساله شود، پدر و مادر به او مي گويند كه: هفت مرتبه بگو "لا اله الا الله" و چون سه سال و هفت ماه و بيست روز از عمرش بگذرد، به او مي گويند كه هفت مرتبه بگويد: "محمد رسول الله" ، پس چهار سالش تمام شود به او مي گويند كه هفت مرتبه بگويد: "صلي الله علي محمد و آله" پس چون پنچ سالش تمام شود او را وا مي دارند كه خدا را سجده كند.
اما چون شش سالش تمام شود. نماز را به او ياد مي دهند و چون هفت سالش تمام شد، وضو را به او ياد مي دهند و او را به نماز امر مي كنند و چون نه سالش تمام شود وضو و نماز را به خوبي به او مي آموزند و از ترك وضو و نمازاو را نهي کنند. پس چون كودك وضو و نماز را ياد گرفت، خداوند پدر و مادرش را خواهد آمرزيد.(5)
مفاهيم عميق اين حديث از جمله اين كه اقامه نماز پس از اقرار به توحيد و نبوت (كه اساسي ترين اصول اعتقادي اسلام هستند) قرار گرفته و اين كه عمل به اين حديث ضامن آمرزش پدر و مادر تلقي شده است، بايد به دقت مورد توجه خانواده ها قرار بگيرد.

پي نوشت:

1. حديث از امام صادق(ع)، كافي جلد 6 صفحه 49
2. براي مشاهده اين قبيل احاديث مراجعه كنيد به كتاب ارزشمند حليه المتقين، اثر علامه بزرگ مجلسي(ره)، صفحه 49
3. براي مطالعه درباره تاثيرات رواني تغذيه با شير مادر رجوع كنيد به مجموعه مقالات سمينارهاي مربوطه و به خصوص تحقيقات آقاي دكتر ياسمي(روان پزشك)
4. رجوع كنيد به مجموعه ارزشمند و بي نظير"اولين دانشگاه، آخرين پيامبر" اثر جاودانه شهيد دكتر سيد رضا پاك نژاد ـ جلد 21
5. حليه المتقين، علامه مجلسي (ره)

منبع: سازمان تبلیغات اسلامی مازندران

مهرموعود بازدید : 24 جمعه 11 دی 1388 نظرات (0)

اهمیت عزاداری :


قیام امام حسین ( ع ) در هر عصر و زمان و برای هر ملت و مردمی پیامی دارد، پیامی که هیچ گاه کهنه نمی شود . اما در شرایطی که همواره ستم پیشگان و استعمارگران خون آشام در تلاش بوده اند تا نقش عاشورا را کمرنگ نموده و بنیانش را براندازند ، موثرترین عاملی که می تواند آن را برای نسلهای آینده حفظ نماید ، مراسم سوگواری امام حسین ( ع ) می باشد . برپا داشتن مراسمی به یاد سید الشهداء در ایام مختلف بویژه ، دهه محرم و روز عاشورا می تواند روشی برای احیاء خط ائمه و تبیین مظلومیت آنان باشد . تاکیدهای فراوان پیامبر و ائمه به برپائی مراسم سوگواری نیز هماهنگ با این اهداف عالیه بوده است . روایت است از امام صادق ( ع ) که فرمودند : " خداوند شیعیان ما را مشمول رحمت خویش سازد . به خدا قسم شیعیان ما همان مومنین اند ، آنان به خدا قسم با حزن و حسرت طولانی خویش ]در عزای ما[ شریک و همــدرد مصیبت های ما خاندانند . "( بحار الانوار ، ج ۴۳، ص ۲۲۲).

EXtdblog.irEX

همچنین ایشان به فضیل می فرمایند : " آیا مجالس عزا بر پا می کنید و از اهل بیت و آنچه بر آنان گذشته صحبت می کنید ؟ فضیل گفت : آری قربانت گردم ، امام فرمود : این گونه مجالس را دوست دارم پس امر ما را زنده گردانید که هر کس امر ما را زنده کند مورد لطف و مرحمت خدا قرار می گیرد . ]ای فضیل [ : هر کس از ما یاد کند ، یا نزد او از ما یاد کنند و به اندازه بال مگسی اشک بریزد ، خدا گناهانش را بیامرزد اگر چه بیش از کف دریا باشد . "( همان ، ص ۲۸۲و ۲۸۹)
امام رضا ( ع ) در این رابطه می فرماید : " کسی که متذکر مصایب ما شود و به جهت ستم هایی که بر ما وارد شده گریه کند ، در روز قیامت با ما خواهد بود و مقام و درجه مارا خواهد داشت و کسی که مصیبت های ما را بیان کند و خود بگرید و دیگران را بگریاند ، در روزی که همه چشم ها گریان است ، چشم او نگرید و هر کسی در مجلسی بنشیند که در آن مجلس ، امر ما را زنده می کنند ، روزی که قلب ها می میرند ، قلب او نخواهد مرد . "( همان ، ص ۲۷۸)
اما نکته ای که از تمام این روایات می توان در یافت این است که ائمه ( ع ) ، به منظور حفظ واقعه کربلا و انتقال فرهنگ آن به نسل های آینده ، برگزاری مراسم سوگواری ساده و بی آلایشی را توصیه می نمودند ، اما متاسفانه با گذشت زمان و گسترش مذهب تشیع ، این مراسم به پاره ای از آداب و رسوم قومی و ملی و سلایق فردی و جمعی ممزوج شد ، که خود می تواند مانعی برای درک مناسب پیام عاشورا باشد .

قمه چیست ؟ قمه زن کیست ؟

قمه نام سلاحی است شبیه شمشیر اما کوتاهتر و پهنتر بدون انحنا و کجی ، و به هر کسی که با این سلاح در روز عاشورا سر خویش یا دیگران را مجروح می سازد " قمه زن " ، و به این عمل " قمه زنی " می گویند .
کسانی که می خواهند صبح روز عاشورا " قمه " بزنند ، در شب عاشورا قمه خود را تیز کرده و در جلسه عزاداری به نام " مشق قمه " شرکت می کنند و در صبح عاشورا بعد از نماز صبح سر برهنه ، پا برهنه و کفن پوش قمه ها را در دست گرفته از پهنا به سر می زنند و با نوحه خوانی و گفتن " حیدر ، حیدر " آماده قمه زنی می شوند . استــــاد قمـــه زن با زدن دو - سه ضربه سر افراد را مجروح ساخته و سپس آنها از پهنای قمه بر روی زخم زده و حسین - حسین می گویند ، بعضی افراد نیز که خود توان قمه زدن را دارند به دلخواه خویش با ضرباتی سر خویش را مجروح ساخته و گاهی آنقدر قمه می زنند تا از هوش بروند .

قمه زنی از منظر تاریخ

از نظر تاریخی مسلم است که قمه زنی در قبل صفویه هیچ گونه سابقه ای نداشته است و تردیدها در آن است که آیا در زمان صفویه به وجود آمده است ؟ و یا اینکه بعد از صفویه و در زمان قاجاریه رواج یافته است ؟
بعضی از محققان بر این عقیده اند که قمه زنی در زمان صفویه تاٌسیس گردیده و صفویه آغازگر آن بوده است به این صورت که در روز عاشورا سلاطین صفویه به بخشهای خاصی از افواج ارتش قزلباش خود که به گروه فدائیان قزلباش مشهور بودند دستور می دادند تا به طور منظم و دسته بندی شده ، دسته های عزاداری راه بیاندازند . نصراله فلسفی در کتاب تاریخ شاه عباس کبیر که یکی از دقیقترین تواریخ است فوج فدائیان را چنین تشریح می کند : فدائیان قزلباش که همیشه سرشان به نشانه خدمت تراشیده بود در رز عاشورا شمشیر به دست بیرون می آمدند و تصورشان این بود که نوعی همدردی با اصحاب امام حسین داشته باشند . آنان می گفتند : در چنین روزی که امام حسین و اصحابش تیر می خورند پس ما هم این حالت را برای خودمان ایجاد می کنیم ، یعنی نشان می دهیم که ما در راه امام حسین فدوی هستیم و حاضریم سرمان بریده شود و این شروع قمه زنی شد .
استاد یوسفی غروی در تاریخ نگاری عاشورا و تحریفات آن چنین می نویسد : این احتمال نیز وجود دارد که نخست این عمل از سوی صوفیان و درویشان انجام می گرفته است . چنانکه " پیترو دلاواله " یکی از سیاحان عصـــر شاه عباس اول می نویسد : " بسیاری از دراویش در کوچه های پر رفت و آمد شهر ، تمام بدن خود تا گلو و حتی قسمتی از سر خود را در خمره هایی از گل پخته که در داخل زمین پنهان شده فرو می کنند بطوری که انسان تصور می کند واقعاً مدفون شده اند و از طلوع تا غروب خورشید و حتی تا پاسی از شب گذشته به همین نحو باقی می مانند ...جمعی دیگر در میدان ها وکوچه های مختلف و جلوی خانه های مردم برهنه و عریان در حالی که فقط با پارچه سیاه سترعورت کرده و تمام سر تا پای خود را با ماده ای سیاه و براق رنگ زده اند ، حرکت می کنند . به همراه این اشخاص عده ای برهنه راه می روند که تمام بدن خود را به رنگ قرمز در آورده اند تا نشانی از خونهایی که به زمین ریخته و اعمال زشتی که آن روز نسبت به امام حسین ( ع ) انجام گرفته است ، باشد . و تمام این برای نشان دادن مراتب سوگواری و غم و اندوه آنان در عزای امام حسین ( ع ) است .... "
اما برخی دیگر از محققان و تاریخ نگاران نیز بر این عقیده می باشند که قمه زنی مربوط به دوره قاجار بوده و در عصر صفویه وجود نداشته است . استاد رسول جعفریان در این باره می گوید : " پرسیده اند قمه زنی و سینه زنی از کجا شروع شده است ؟ حقیقت این است که دو - سه احتمال هست . یک نظر جدی این است که بخش هایی از صورت های عزاداری از هند آمده است . تشیع در زمان صفوی به هند رفت و در برگشتش از بندر بوشهر و شیراز وارد ایران شد . در مورد لبنان هم همینطور است . در نبطیه یک عالم شیعه گفته یک عده ایرانی این جا آمدند و یک رسم ورسوم خاصی در عزاداری دارند که جلوی اینها باید گرفته شود . این عبارت مال اواخر زمان قاجار است .... عزاداری ریشه اش از خود ائمه است ، ولی شکل عزاداری عربها به گونه دیگری است .

[۱] شکل عزاداری ایرانی ها بعدها به وجود آمد . راجع به سینه زنی و قمه زنی ، تاریخش به بیشتر از اواخر قاجاریه نمی رسد .... یکی از دلایل این است که فتاوایی که از علما داریم همه اش مال اواخر قاجاریه است و مطلقاً در استفتائات قدیمی تر راجع به این نصی نداریم .

[۲] این سیستم سینه زنی یا زنجیر زنی یا قمه زنی مطلقاً در متون صفوی نیست . عزاداری ها معمولاً در خانه ها بر پا می شد ، به این صورت که روضه الشهداء را رو به روی خودشــــــان می گذاشتند و از روی آن می خواندند . "
اما اگر بخواهیم به یک جمع بندی میان این دو نظریه دست یابیم باید گفت که ریشه های این گونه عزاداری ها از زمان صفویه نشاٌت می گیرد ولی نه بصورت کنونی ، بلکه بصورت فردی و بسیار محدود و بی ضابطه انجام می گرفته است . و خواستگاه آن بیشتر در شهرهایی بوده است که در آن دراویش و صوفیان نفوذ بیشتری داشته اند .
گزارشی از اولیاء چلپی در عهد شاه صفی در مورد عزاداری مردم تبریز که مرکز اصلی تجمع دراویش و صوفیان بوده اظهارات فوق را تاٌیید می کند : " هنگامی که خواننده به قسمتی میرسد که طرز کشته شدن امام حسین به دست شمر ملعون را توصیف می کند درست در همان لحظه تصاویر اجساد اطفال کشته شده امام را از چادر شهیدان کربلا بیرون می آورند . از تماشای این منظره فریادها و ناله و شیون های " وای حسین " گوش فلک را کر می کند و تمامی تماشگران گریه وناله سر می دهند ، صدها تن از مخلصان با شمشیر و قمه به سر و صورت و پیکر خود زده مجروح می شوند . " (ایرانیان و عزاداری عاشورا ، اصغر فروغی ابری ، ص ۶۱).
با این حال در طول دوره صفویه و زندیه ، عزاداری رسمی و سنتی شیعیان همواره به صورت روضه خوانی و برگزاری تعزیه انجام می گرفته است و همین امر منجر گردیده تا سیاحان خارجی عصر صفوی حرفی از قمه زنی یا زنجیر زنی به میان نیاورده و فقط اشاره ای به اعمالی داشته باشند که می تواند سرآغازی برای این اعمال باشد . اما این سبک عزاداریها در دوره قاجاریه صورت منظم تری به خود گرفت و با نفوذ در میان عوام ، در مراسم رسمی ایرانیان رسوخ کرد . " پیر لوتی " که در زمان مظفر الدین شاه به ایران سفر کرده در مورد قمه زنی می نویسد : " مردان ، سر برهنه در میان گیسوان خود شکاف خون آلودی ایجاد کرده اند ( قمه زده اند ) و عرق و قطرات خون روی شانه هایشان جاری است . " (ایرانیان و عزاداری عاشورا ، اصغر فروغی ابری ، ص۶۸).

دلایل قمه زنی :

مدعیان قمه زنی برای اثبات جواز قمه زنی خود به دلایلی استدلال می کنند که در اینجا به نقد بررسی این دلایل پرداخته می شود :

۱- افسانه سر به محمل کوبیدن ( تقریر معصوم ):

قمه زنان به این روایت دروغ استناد کرده و می گویند : اگر قمه زنی و سرشکافتن در عاشورا و عزای سید الشهداء جایز نیست پس چرا حضرت زینب ( س ) سرش را به چوب محمل کوفت و سر و صورت خود را آغشته به خون کرد . دو استدلال برای قمه زنان وجود دارد :
اول اینکه چون حضرت زینب پرورش یافته دامان وحی بوده و نافرمانی خدا را انجام نمی دهد اگر کاری از او سر زده می توان مجاز بودنش را استنباط کرد .
دوم اینکه مگر امام سجاد ( ع ) که امام معصوم بوده همراه حضرت زینب ( س ) نبود و این اقدام عمه را ندید آیا سکوت امام معصوم در اینجا نمی تواند در تاٌیید و تقریر این عمل باشد ؟ تقریر معصوم نیز حجت است .
اما اصل ماجرا چنین است که فردی بنام " مسلم جصاص(گچکار) " نقل می کند : به هنگامی که در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بوده هیاهویی می شنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و می بیند که اسرای واقعه عاشورا در کجاوه بودندو در این هنگام سر بریده امام حسین ( ع ) را بالای نیزه بردند که حضرت زینب با مشاهده سر بریده برادر ، سر خود را از فرط ناراحتی به چوب محمل می کوبد چنانچه خون از زیر مقنعه اش جاری شد . و با چشم گریان اشعاری را قرائت کردند(ناسخ التواریخ ، ج ۶، ص ۵۴و ۵۵) .
این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام " نورالعین فی مشهد الحسین " می باشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده می شود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بی اعتبار بودن آن صحه گذاشته اند . چنانچه محدث بزرگوار مرحوم شیخ عباس قمی صاحب مفــاتیح الجنـــــــان بیان می کند که : نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله بنی هاشم و صاحب مقام رضا و تسلیم است(منتهی الآمال ، ج ۱، ص ۷۵). وی سپس با استناد به کتابهای معتبر می نویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد .
همچنین عالم بزرگوار آیت اله حاج میرزا محمد ارباب نیز در خصوص بی اعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفته های مسلم جصاص تاکید دارد(الاربعین الحسینیه ، میرزا محمد ارباب ، چاپ اسوه ، ص ۲۳۲) .
به دلایل زیر این خبر اساس و پایه ای ندارد :
الف )- تنها در کتاب نورالعین نوشته شده که طبق آنچه گفته شد بی اعتبار است . و در سایر کتابهای معتبر دینی این مطلب گزارش نشده است .
ب - سند ندارد و به عبارت دیگر راویان آن در جایی ذکر نشده است .
ج - در اشعاری که به حضرت زینب نسبت داده اند مصرعی آمده که در آن حضرت خطاب به امام حسین ( ع ) می فرمایند : " اگر با من حرف نمی زنی لااقل با دختر صغیر خود فاطمه سخن بگو " . در حالی که بنا به تصریح همه مورخان اسلامی ، فاطمه بنت الحسین که فاطمه کبری هم خوانده می شود در آن زمان ( حادثه عاشورا ) زن بزرگ و شوهر داری بود که همسرشان حسن بن حسن ( ع ) معروف به حسن مثنی بوده و در روز عاشورا پس از آنکه زخمهای فراوانی برداشته بودند از مرگ نجات یافت . و از دختر دیگری بنام فاطمه که صغیر بوده ، در کاروان اسرا نام برده نشده است و آنکه در میان روضه خوانان بنام فاطمه صغری معروف است به قول خود روضه خوانان به علت بیماری در مدینه مانده بود و در حماسه عاشورا شرکت نداشت .
د - در بیت دیگری از همان اشعار منتسب به حضرت زینب ، حضرت امام حسین به سنگدلی و قساوت قلب متهم شده که حتی با تمسک به صنایع ادبی ، مانند تجاهل عارف هم قابل توجیه نیست .
ه - با توجه به شخصیت معرفی شده حضرت زینب در متون اسلامی که ایشان را آدمی خویشتندار و رضا و تسلیم معرفی کرده اند ، آنچه در این کتاب گفته شده با آنچه در سایر متون معتبر اسلامی آمده متضاد است وچهره دیگری از حضرت زینب معرفی شده است .
علاوه بر آنچه گفته شد ، اگر بر فرض محال چنین گفته ای صحت داشته باشد که ندارد ، عمل قمه زنان با فعل حضرت زینب تفاوت آشکار دارد(تحریف شناسی عاشورا و تاریخ امام حسین ، محمد صحتی سردرودی ، ص ۲۰۹) .

۲- جزع برای امام حسین ( ع ) :

قمه زنان با استناد به این موضوع ، قمه زنی را از مصادیق جزع و عزاداری می دانند چون جزع و عزاداری برای امام حسین از شعائر الهی است پس قمه زنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است .
ولی باید دانست که هر فعل و شیئی دارای تعریف و محدوده مشخصی می باشد که این تعریف یا از ناحیه شرع مقدس معین شده و یا عقل و عرف برای آن محدوه معین می نماید . در اینجا نیز باید محدوده عزاداری توسط شرع یا عقل معین گردد . امام خمینی (قدس سره) در این باره چنین می گویند :" در اینجا هم باید در خصوص عزاداری ومجالسی که به نام امام حسین ( ع ) بر پا می شود سخنی بگویم . ما وهیچ یک از دینداران نمی گوییم که با این مراسم ، هر کسی هر کاری می کند خوب است . چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان ، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کرده اند(کشف الاسرار ، ص ۱۷۳) . "
اما در مورد قمه زنی باید گفت که هیچ دلیل شرعی که بتوان با آن قمه زنی یا اعمال شبیه به آن را به عنوان عزاداری و جزع بر شمارد موجود نمی باشد . از برخی روایات نیز می توان این موضوع را درک کرد . چنانچه جابر بن عبداله انصاری می گوید از امام محمد باقر ( ع ) درباره جزع سئوال نمودم حضرت فرمودند : " شدیدترین مرتبه جزع عبارتست از فریاد همراه وای گفتن ، زدن بصورت و سینه و چیدن مو از جلوی سر ، و هر کس نوحه گری بر پا کند به طور حتم صبر را رها کرده و در غیر صبر قرار گرفته است . " (وسائل ، ج 2 ، ص 915 ، باب کراهه الصراخ بالویل و العویل)
که با این بیان با قاطعیت می توان گفت که از دیدگاه شرع ، قمه زنی و اعمال شبیه آن را نمی توان به عنوان گونه ای عزاداری و جزع به حساب آورد . زیرا لطم بنا بر تصریح کلیه اهل لغت به معنای زدن بصورت با کف دست است که معنای بسیار متفاوتی با قمه زنی دارد . اما متاٌسفانه بعضی از طرفداران قمه زنی برای این که کار خود را توجیه نمایند و وجهه شرعی به آن بدهند دست به تحریفاتی در متون روایات نیز زده اند . مثلاً روایت (... لا شیی فی الطلم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه ... و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب ) ؛ " چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست ... و برای مثل حسین ( ع ) لطمه به صورت زده شده و گریبان چاک زده شده است . " (تهذیب ، ج ۸، ص ۳۲۵) که امام صادق ( ع ) در بیان این معنا می باشند که لطمه زدن بصورت کفاره ای لازم نیست و چون عمل توسط زنان هاشمی و برای سرورانی همچون امام حسین ( ع ) انجام شده فقط توبه و استغفار برای آن کافی است ، به اینگونه بیان شده : " و علی مثله فلتطلم الخدود و لتشق الجیوب " ؛ " و بر مثل حسین ( ع ) باید بصورت زد و گریبان چاک داد . " که در آن نقل فعلهای روایت بصورت امر درآمده است .
در مورد این سند باید گفت :
الف - سند این روایت ضعیف است و بسیاری از فقهاء به این امر تصریح نموده ند :
شهید ثانی در مسالک الافهام در این باره می گوید : " سند این روایت ضعیف می باشد ، زیرا خالد بن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق می باشد . " (مسالک الافهام ، ج ۱۰، ص ۲۷)
شیخ صدوق در مورد او گفته که روایات کتابش جعلی است .
محقق بزرگوار آقا رضا همدانی در کتاب مصباح الفقیه می نویسد : این روایت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن صلاحیت برای دلیل واقع شدن را ندارد(مصباح الفقیه ، ج ۱، ص ۴۳۰) .
- آیت اله العظمی گلپایگانی نیز می نویسد : بسیار بعید است که جواز لطم به صورت و گریبان چاک دادن را به عزاداری امام حسین ( ع ) اختصاص دهیم زیرا وقتی که این دو فعل در اسلام حرام باشد محققاً زنان فاطمی نیز آن را انجام نداده اند اگر چه این اعمال برای امام حسین ( ع ) جایز باشد زیرا انجام این اعمال موجب تنفر و بیزاری نفوس مردم از آن عمل میشود(کتاب الطهاره الاول ، ص ۲۱۸) .
ب - متن این روایت دارای تناقضاتی است که بعضی فقها به آن اشاره نموده اند :
- آیت اله سید احمد خوانساری در کتاب جامع المدارک می نویسد : استفاده وجوب کفاره از این روایت به خاطر تناقضاتی که در آن است مشکل است زیرا در آن آمده است نماز کسی که گریبانش را در عزای زوج یا فرزندش چاک دهد صحیح نیست تا اینکه کفاره بدهد و همچنین آمده است که چیزی در لطمه زدن بصورت غیر از استغفار و توبه نیست ، پس چگونه میتوان ملتزم شد که نماز شخص ، بدون کفاره دادن و توبه صحیح نباشد و همچنین چگونه می توان ملتزم به وجوب استغفار و توبه در لطم بر صورت شد با وجود آنچه که در ذیل این روایت آمده است که " و علی مثله تشق الجیوب " زیرا که استغفار و توبه فرع حرمت است(جامع المدارک ، ج ۵، ص ۱۴) .
ج -- چنانچه گفته شد کلمه " لطم " به معنای زدن به صورت با کف دست می باشد نه وارد کردن خراش بصورت ، تا بتوان با آن بر جواز قمه زنی احتجاج نمود . که این معنی را می توان از خود روایت هم فهمید زیرا در صدر روایت برای وارد کردن خراش بصورت کفاره قرار داده شده است . ولی در ادامه ، لطمه را از موارد وجوب کفاره خارج نموده و استغفار را برای آن کافی می داند که این عمل بیانگر آنست که لطمه چیزی غیر از خراش است .
د -- با وجود روایات متعددی که از پیامبر ( ص ) ، اهل بیت ( ع ) در نهی از آسیب رساندن به بدن در عزاداری رسیده است ، استدلال به این خبر ضعیف و غیر صحیح می باشد . بر همین اساس است که گفته شده فتاوی که غالباً از علما و در مورد جواز قمه زنی صادر می شود به خاطر محبت شدید ایشان نسبت به امام حسین ( ع ) و خوف آنها از آسیب وارد شدن به عزاداری آن حضرت است و مبنای محکم فقهی ندارد .
ه - در صورت اثبات لطم توسط زنان فاطمی و همچنین اثبات اینکه امام سجاد ( ع ) بر این اعمال سکوت نمودند نیز نمی توان حکم آنرا برای دیگران جاری نمود . چون ممکن است این حکم فقط اختصاص به زنان فاطمی داشته باشد که در آن شرایط حضور داشتند و دارای رابطه خویشاوندی با آن حضرت بودند .
مرحوم آیت الله العظمی شیخ محمد حسن نجفی صاحب جواهر الکلام در این باره می نویسد : " استدلال به آنچه که در مورد فعل زنان فاطمی نقل شده است و در ذیل خبر خالد بن سدیر از امام صادق ( ع ) نیز آمده ، متوقف بر آن است که عمل آنها بر غیر پدر و برادرشان باشد و همچنین اینکه حضرت علی بن حسین ( ع ) بر عمل آنها علم داشته و در مقابل آن نیز سکوت نموده اند که این سکوت هم بگونه ای باشد که نشانه ای از رضایت آن حضرت از آن عمل داشته باشد ، که چنگ زدن به خارهای بیابان برای کندن خارهای آن با دست از پذیرش این گفته ها آسانتر است " .
در تعدادی از روایات امام حسین ( ع ) زنان فاطمی را از گریبان چاک زدن و وارد کردن خراش به صورت ، بعد از شهادتشان نهی فرمودند چنانچه در لهوف و دیگر مقاتل معتبر آمده است که امام حسین ( ع ) در شب عاشورا به زنان حرم چنین فرمودند: " ای خواهرم ام کلثوم ، و تو زینب و هم تو ای فاطمه و تو ای رباب توجه کنید ! هر گاه کشته شدم ، گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخن ناروا بر زبان جاری نکنید . " (اللهوف ، ص ۱۴۱-۱۴۰)
در کتاب کامل الزیارت نیز از امام محمد باقر ( ع ) روایت می کند که هنگامی که امام حسین ( ع ) در صدد کوچیدن از مدینه برآمد ، زنان بنی عبدالمطلب آمدند و به نوحه سرایی پرداختند تا آن که امام حسین ( ع ) میانشان رفت و گفت ، شما را بخدا سوگند مبادا که نافرمانی خدا و رسول باشد که از شما سر بزند(کامل الزیارات ، ص ۱۹۵، ح ۲۷۵، باب 29) . که مراد آن حضرت لااقل شق جیوب و خمش وجوه را شامل میشود .
و ) - لطمه زدن همیشه عملی بوده که توسط زنان انجام می گرفته و روایاتی هم که در نهی آن وارد شده همگی خطاب به جمعیت نساء است . پس در صورتی نیز که از روایت فوق جواز لطمه زنی در مصیبت امام حسین ( ع ) برداشت شود باید آن را اختصاص به همان قشر داد .
پس همانگونه که بررسی شد استدلال به این روایت برای اثبات جواز قمه زنی هم از حیث دلالت و هم از حیث سند آن بی مورد می باشد .
از طرفی دیگر عقل هیچ گاه حکم نمی کند که قمه زنی مصداق جزع و عزاداری باشد زیرا عزاداری یعنی اظهار حزن و اندوه نسبت به امام حسین ( ع ) ، کسی که با کارد تیز به جان خودش می افتد و به سر خودش می کوبد حالت حزن و عزاداری است یا یک حالت وحشت و ترس خصوصاً برای بچه ها و افرادی که تحمل دیدن این صحنه را ندارند . گذشته از این عزاداری اگر به نحومتعارف خود باشد اثری که بر آن مترتب است بر جای خواهد گذاشت ولی اگر به گونه های غیر متعارف همچون قمه زنی انجام شود نه تنها اثر وضعی خود را ندارد بلکه ممکن است نتایج بد و سویی بر جای گذارد . به همین جهت بوده که اسلام اجازه نداده است که انسان هر روشی را جهت تحقق عمل خود انتخاب کند . بـــــرای بیـان اندوه ، روشهای متمدن تری وجود دارد که بجاست به مدد انسانیت خود آنها را بشناسیم ، اندوه کنشی برای خودآزاری نیست بلکه راهی برای کمال بخشیدن به انسانیت است .
بر همین اساس است که روش هماهنگ با فکر و عقیده اینست که اندوه از راه قداست قهرمانان آن ، راهی برای هماهنگی با مصیبتی باشد که آنها داشته اند ، تا شهادت ، قداست اسلامی خود را حفظ کند و مصیبت در گامهای رسالت ، موثر واقع شود . بنابراین باید غم و اندوه آنان را به گونه ای مجسم کرد که رسالت را مجسم کنند و جنبه های انسانی آن را آشکار سازد تا مردم بدانند که این مصیبت ، مصیبت انسانی تاریخی نبوده ، بلکه مصیبت انسانیت در تمام مراحل زندگی بوده است .
متأسفانه این روشهای نادرست چنان اهمیتی پیدا کرده اند که این فکر را بوجود آورده اند که میان اینها و بقاء و استمرار دین یا علاقه مردم به اهل بیت رابطه است . بطوری که اگر کسی از جنبه های منفی این روشها سخن گوید ، گویا دعوت به کفر و خروج از دین کرده است . کار بجایی رسیده است که بعضی می ترسند که آنهایی که این روشها را انکــار می کنند از جانب اهل بیت گرفتار بلایی شوند یا ضربتی از آسمان بر سر آنها فرود آید . زیرا در مقام دشمنی با ائمه قرار گرفته اند .
حتی برخی از علماء دینی تصریح می کنند که اگر درباره برخی از مسائل سخنی بگویند از امام حسین ( ع ) بیمناکند گویا آن حضرت که در پیشگاه خداوند است همچون افراد معمولی در قید و بند مسائل شخصی خویش است و در صدد انتقام گرفتن از مخالفین می باشد .

۳- مواسات و همدردی با امام حسین ( ع ) :

دلیل دیگر قمه زنان برای قمه زدن ، این است که آنان عنوان می دارند که عمل ما نوعی مواسات و همدردی با امام حسین ( ع ) است .
در جواب گفت :
ابتدا باید تعریف و محدوده مشخصی برای مواسات مشخص کرد سپس حکم کرد که قمه زنی مصداق مواسات است یا نه ؟ . مواسات در لغت به معنای آن است که از آنچه داریم به طرف مقابل خویش بدهیم تا با او مساوی شویم . پس اطلاق مواسات بر قمه زنی از نظر معنای لغوی غلط است . در اینجا چیزی به امام حسین ( ع ) داده نشده است زیرا انجام این امور یا بخاطر دنیای ایشان است که آنحضرت در دنیا نیستند و یا بخاطر آخرت آن حضرت است که ایشان در آخرت ، به این کارها نیازی ندارند .
پس اگر سید الشهداء به خاطر نبرد در راه خدا متألم میشد ، همدردی ما این است که ما هم بخاطر نبرد در راه خدا متألم شویم ، زیرا معنای مشارکت همین است که در جای او قرار گیریم .

۴-احیای امر مذهب:

مدافعان قمه زنی ادعا می کنند که با قمه زنی پایه های دین را تقویت نموده و بدینوسیله تعداد علاقه مندان به مذهب تشیع را می توان افزایش داد . استناد به این دلیل در منابع مختلف بصورتهای گوناگون دیده می شود . آقای سید حسن شیرازی با حمله به کسانی که در پی حذف این شعائر هستند اینگونه استدلال می کند : " اگر بحث مبارزه با محرمات و حفظ اسلام هست چرا با دیگر محرمات مبارزه نمی شود و اگر بحث مبارزه با این شعائر است چرا از روز اول با آنها مخالفت نشد و مجموع اینها از سالها قبل است که اجرا گردیده است و مهمترین دلایل موافقت با قمه زنی همین هاست . " (اشعائر الحسینیه ، ص ۲۵-۲۶ و ۱۲۸) و پس از نقل آنها نتیجه می گیرد که قمه زنی ذاتاً مباح و پیروی از امام است .
در جواب از این استدلال باید گفت :
باطل بودن این استدلال بسیار مشخص می باشد زیرا اصلی ترین دلیل حرمت قمه زنی موضوع مدهن و تضعیف مذهب بودن آن است بگونه ای که انجام آن چهره ای زشت و وحشیانه از اسلام در نظر غیر مسلمانان و حتی بعضی از مسلمانان بر جای می گذارد .
دانشمند شیعی علامه سید محسن امین ( ره ) در این زمینه می گوید : " چه لزومی دارد در انجام دادن کاری مثل قمه زنی که اگر فرض شود آن عمل جزء قطعی دین اسلام است موجب نسبت داده شدن عار و ننگ به دین و اهل آن میشود . و مردم را از دین متنفر می کند . آیا تقوا و احتیاط ایجاب نمی کند که باید از قمه زنی خودداری نمود . حتی اگر ما قمه زنی را مباح هم بدانیم باید آنرا ترک نمود چون از واجبات نمی باشد که با ترک آن ضرری به دین وارد کند . "
همچنین مرحوم آیت الله العظمی امام خمینی ( ره ) در این باره می گوید : " شما می خواهید برای خدا کاری انجام دهید . در شرایطی که کاری به ضرر اسلام تمام شود بهتر است که انجام نشود مثلاً قمه زنی که موجب وهن اسلام می شود شما تا می توانید دستجات و سینه زنی را با شکوهتر انجام دهید . "( در سایه آفتاب ، محمدحسن رحیمیان ، ص ۱۱۶)

۵- استدلال به فرازی از زیارت ناحیه مقدسه :

در قسمتی از زیارت منسوب به زیارت ناحیه مقدسه آمده است : " من صبح و عصر بر تو ندبه می کنم و به جای اشکها بر تو خون می گریم . " بعضی ها خواسته اند تا از این عبارت جواز قمه زنی و خونریزی را استفاده نموده و بگویند چون امام زمان ( عج ) حاضر است برای جد بزرگوارش خون گریه کند پس ما نیز می توانیم قمه زنی و خونریزی کنیم .
اولاً باید گفت : اینگونه استدلال ها یا از شدت تعصب آنهاست یا از روی قلت سواد . زیرا هر شخص غیر مغرضی با شنیدن این جملات متوجه میشود که خون گریه کردن امری است که عرفاً محال بوده و عملی نیست . پس اگر معنای کلام را آنگونه که قمه زنان معنی می کنند تصور کنیم لازم می آید که نعوذبالله امام زمان ( عج ) در این کلمات دروغ گفته باشند . اینگونه استعمالات ادبی که برای بیان شدت احساسات فرد بکار میرود در کلام فصحاء به وفور یافت میشود و نباید آن را در غیر محل آن ، معنی نمود .
ثانیاً : بحث مربوط به این روایت فقط در عنوان اولی حکم قمه زنی وجود دارد و آن این است که آیا آسیب رساندن به بدن در عزاداری جایز است یا نه ؟ . اما بحث از عنوان ثانوی قمه زنی ، که وهن مذهب بودن آن است همچنان به جای خویش باقی است . به عبارت دیگر قمه زنی همچنان به عنوان ثانوی حرام خواهد بود.

ادعاهای نامشروع :

بسیاری از افرادی که به اینگونه اعمال دست می زنند ادعا می کنند که مصیبت امام حسین ( ع ) چنان در آنها ایجاد حزن و اندوه می کند که عنان عقل خود را از کف داده و از خود بیخود می شوند و بقول خود آنها دیوانه امام می گردند . جای تعجب است که با این ادعاها باید گفت که جایگاه این افراد از ائمه اطهار هم بالاتر است زیرا ائمه با آنکه با علم الهی خویش همیشه ناظر آن وقایع بودند هیچ خبری از آنها بدست نیامده که اینگونه حرکات و رفتار را حتی در سطح کوچکتری انجام داده باشند . حتی امام حسین ( ع ) در شب عاشورا از حضرت زینب خواست تا پس از وی گریبان پاره نکند و صورت نخراشد و فریاد نکشد(اللهوف ، ص ۱۴۰-۱۴۰) .
این افراد باید بدانند که قیام عاشورا قیامی نیست که هدف آن تحویل دادن آدم دیوانه به جامعه باشد بلکه هدفی بسیار بزرگتر و با ارزشتر در آن نهفته است و آن آزادگی و عزت برای زیستن و زندگی کردن است .

تبیین دلائل حرمت قمه زنی

۱-بدعت بودن قمه زنی

بدعت دارای دو معنای لغوی و اصطلاحی است که معنای لغوی آن ایجاد هر امر جدید و بی سابقه و در معنی اصطلاحی به معنای افزودن مسأله وحکمی جدید و بی سابقه به دین است مانند حلال کردن حرامی و یا حرام کردن حلالی . قمه زنی نیز در هر دو معنی آن قرار گرفته و حکم به حرمت آن می گردد .
از طریق معنای لغوی :
هرگاه فعل و امر جدیدی که جزء دین بودن آن ثابت نشده سبب وهن و تضعیف دین شود ، به یقین انجام آن فعل حرام بوده و باید از انجام آن پرهیز شود . قمه زنی نیز از امور اختراعی می باشد که هیچگونه سابقه ای در عصر ائمه ( ع ) و حتی قرون نزدیک به آن نداشته است . شهید مطهری در این رابطه می گوید : " قمه زنی و بلند کردن طبل و شیپور از ارتدوکسهای قفقاز به ایران سرایت کردو چون روحیه مردم برای پذیرفتن آنهاآمادگی داشت همچون برق در همه جا دوید . "( جاذبه و دافعه علی ( ع ) ، ص ۱۵۴) جالبتر آنکه طبق گفته شهید مطهری تیغ زنی ، زنجیر زنی ، حمل صلیب (= حمل علم ) ، زدن طبل و شیپور و ... حتی هم اکنون نیز به همین شکل در لورد lourdes) )سالیانه در سالروز شهادت مسیح ! برگزار میشود .
از طریق معنای اصطلاحی :
بطور کلی اگر شخصی عملی را که دلیلی بر وجوب یا استحباب آن ندارد به اعتقاد اینکه آن عمل واجب یا مستحب است انجام دهد به یقین ، انجام آن فعل با این نیت حرام می باشد . امام خمینی ( ره ) در این مورد می نویسد : " تشریع ، یعنی به دین وارد کردن چیزی که از دین نیست . این مساوی با بدعت است . " (انوار الهدایه ، امام خمینی ج ۱، ص ۲۲۵)
افراد قمه زن نیز قمه زنی را به نیت اینکه از اعمال عبادی و مطلوب است انجام می دهند در حالیکه قمه زنی هیچ میانه ای با دین ندارد . علامه سید محسن امین ( ره ) در این رابطه می نویسد : " بزرگترین گناهها این است که انسان بدعت ها را به جای مستحب گرفته و یا امور مستحبی را بدعت وانمود کند امور نهی شده ، که در عزاداریها فراوان اتفاق می افتد ، از قرار زیر است :

۱- کذب و دروغ گفتن .

۲- آزار نفس و اذیت کردن بدن ، که همان قمه زدن و ... حرام بودن این امور ، عملاً و فعلاً ثابت است .

۳- جیغ زدن و فریادهای بلند زنان ، که علاوه بر زشت بودن آن ، اصلاً گناه و معصیت است .

۴- داد و فریاد و نعره های وحشیانه با صداهای نکره .

۵- غیر از اینها آنچه به نام دین در اینگونه مجالس ، موجب آبروریزی و هتک حرمت فوق العاده دین میشود و حد مرزی نیز نمی توان بر آن شمرد . " (التنزیه ، ص ۱۳)
بدعت در دین امر نکوهیده ای است که به هر نام و هدفی که باشد جز خسران و ضربه بر اصل دین حاصل دیگری ندارد . غالباً آنهایی که اقدام به بدعت گذاری در دین می کنند ، کسانی هستند که از راههای معقول نتوانسته اند جایگاه مناسبی در بین دینداران برای خود پیدا کنند و یا افراد جاهل و غافلی هستند که به گمان خود از این راه می توانند خدمتی به دین کنند. این دسته مصداق بارز افرادی هستند که امام صادق ( ع ) در حدیثی آنها را چنین معرفی می کنند : " دو نفر کمر مرا شکستند ؛ عالم پرده در نابکار و جاهل نادانی که فقط به ظاهر دستورات دینی توجه می کنند ."( میزان الحکمه ، ج۸ ، ص ۴۰۰۳)
پیامبر اسلام ( ص ) فرمودند : " بدترین کارها آنست که نوپدید و بی سابقه باشد . بدانید هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی فرجامش آتش است . " (امالی شیخ مفید ، ص۱۸۸ ، اصول کافی ج۱ ، ص ۵۷)
حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) نیز در نکوهش بدعت چنین می فرمایند: " هیچ بدعتی نهاده نشده مگر آنکه بدان سبب سنتی ترک شد . از بدعت ها بپرهیزید و راه روشن را در پیش گیرید . بهترین کارها آن است که پیشینه داشته باشد و بدترین آنها آن است که نو پدید و بی سابقه باشد . " (میزان الحکمه ، ج۱ ، ص ۴۵۳).

۲-: وهن وتضعیف مذهب

وهن در لغت به معنای تضعیف و سست نمودن کسی یا چیزی است و منظور از آن در اینجا این است که اگر دیگران این عمل را در عزاداری امام حسین ( ع ) ببینند مذهب شیعه را متهم به خشونت ، توحش و خرافه گری می کنند ، که در نتیجه منجر به تضعیف و وهن تشیع می گردد . مهمترین دلیلی که برای حرمت قمه زنی ذکر شده وهن نسبت به مذهب است .
تا کنون در شبکه های تلویزیونی و رسانه های ضد اسلامی در جهان ، با استناد به صحنه های قمه زنی که در برخی دیگر از کشورهای اسلامی نظیر پاکستان و عراق هم معمول است تولیدات زیادی را بر علیه اسلام و مسلمین تهیه کرده اند که در آنها چهره ای خشن و زشت از اسلام معرفی شده است . نظیر فیلم " شمشیر اسلام " که توسط شبکه تلویزیونی بی بی سی تهیه شده و یا فیلم " ترور شیعی " که از تلویزیون آمریکا پخش شد که در آن شیعیان به گونه ای معرفی شده بودند که به چیزی جز قتل و خونریزی فکر نمی کنند و در پایان نیز صحنه های از قمه زنی در روز عاشورا پخش گردید(کیهان عربی ۶/۱/۱۴۱۵ ، شماره ۳۱۱۳) .
اینکه استعماراز تمامی ابزارهای ممکن در جهت ضربه زدن به اسلام و مسلمین استفاده می کند ، در طول تاریخ به اثبات رسیده است ، قمـــه زنی نیز یکی از همین ابزارهــــاست که مقــــام معظم رهبری در این رابطه مطلبی نقــــل کرده اند : " ... وقتی کمونیست ها بر منطقه آذربایجان شوروی سابق مسلط شدند همه آثار اسلامی را از آنجا محو کردند مثلاً مساجد را به انبار تبدیل کردند و ...و هیچ نشانه ای از اسلام و تشیع باقی نگذاشتند فقط یک چیز را اجازه دادند و آن قمه زدن بود . دستورالعمل روسای کمونیستی به زیر دستانشان این بود که مسلمانان حق ندارند نماز جماعت برگزار کنند و یا قرآن بخوانند اما اجازه دارند که قمه بزنند ، چون خود قمه زنی برای آنها یک وسیله تبلیغاتی بر ضد دین و تشیع بود ... " (نقل شده در دیدار عمومی با مردم مشهد در اول فروردین ۱۳۷۶).
در سایت www.rahpouyan.com مقاله ای تحت عنوان " دفاع از حریم شیعه ، قسمت نهم " آمده است که در آن ذکر شده در اسناد سفارت انگلیس در تهران ، مدرکی پیدا شده با این مضمون : در سال۱۳۲۴ شمسی سفارت انگلیس در ایران تعداد۱۵۰۰۰ قمه خرید و به هیئات مذهبی اهدا کرد !که خودتان را بزنید و کاری به کار ما نداشته باشید .

۳- تبعات بهداشتی و روانی قمه زنی :

الف- عوارض بهداشتی :

پیامدهای این عمل ( قمه زنی ) به اعتقاد کارشناسان و متخصصان امور بهداشت عبارتند از :
- خونریزی

- عفونت های موضعی ،قطع شدن عروق و اعصاب

- احتمال شیوع بیماریهای عفونی همچون هپاتیت b و مننژیت

- ایجاد جوشگاه ناهنجار ( محل ترمیم زخم بد شکل )

- احتمال بروز شوک ناشی از کم شدن حجم خون بدلیل خونریزی

- احتمال بروز آنمی ( کم خونی )

- احتمال بروز کزاز و در موارد نادر بیماری هاری

- خطر احتمال ابتلا به عفونتهای پوست و استخوان

- تشکیل کانونهای چرکی داخل نسج مغز و ایجاد آبسه در اثر قمه زدنهای عمقی ، شکستگی استخوانهای جمجمه و فرو رفتگی آن و مرگ سلولی .

ب - اثرات زیانبار اصابت قمه بر مغز :

از دیدگاه دکتر علیرضا زالی جراح مغز و اعصاب و استادیار دانشکده پزشــکی دانشـــگاه عــلوم پزشکی شهید بهشتی ، اثرات وارده به مغز عبارتند از :
-آسیب دیدگی پوست و مو ، استخوان و نسج مغزی زیر استخوان در اثر اصابت قمه
- لختگی ، پارگی، و جراحت وریدی و خونریزی شدید در اثر اصابت قمه به سیستم وریدی مغز مـوسوم به سینوس " بلیاژیتال "
- ایجاد شکستگی فرو رفته در اثر شکسته شدن قطعات استخوانی زیرین
- تشکیل کانونهای عفونت در شکستگی فرو رفته
- کوفتگی ، خونریزی و دچار دمه شدن نسج مغز
- وارد شدن مو و اجسام خارجی به داخل و تشدید خطر عفونت

مهرموعود بازدید : 18 جمعه 11 دی 1388 نظرات (0)

درباره زیارت حضرت سیدالشهدا روایات فراوانی وجود دارد۱ و در خصوص زیارت عاشورای معروف، احادیث متعددی از امام باقر علیه‏السلام و امام صادق علیه‏السلام نقل شده است.۲ امام باقر علیه‏السلام این زیارت را به یکی از اصحابش به نام «علقمه بن محمد حضری» آموزش داده است.

درباره زیارت حضرت سیدالشهدا روایات فراوانی وجود دارد۱ و در خصوص زیارت عاشورای معروف، احادیث متعددی از امام باقر علیه‏السلام و امام صادق علیه‏السلام نقل شده است.۲ امام باقر علیه‏السلام این زیارت را به یکی از اصحابش به نام «علقمه بن محمد حضری» آموزش داده است.

EXtdblog.irEX

از آن جا که زیارت، نوعی اعلام موضع و مشخص کردن خط فکری است و آثار سازنده عجیبی دارد، آن چه به عنوان متن زیارتی خوانده می‏شود، از نظر محتوا و جهت‏دهی، از حساسیتی ویژه برخوردار است. به همین جهت، ائمه علیهم‏السلام با آموختن نحوه زیارت به یاران خود، به این عمل سازنده جهت و غنای بیشتری بخشیده‏اند؛ به گونه‏ای که زیارت‏نامه‏های رسیده از معصومان علیهم‏السلام - مانند زیارت جامعه کبیره، عاشورا، آل یاسین و ناحیه مقدسه - گنجینه‏ای از تعالیم و آموزش‏های عالی آنان است.
زیارت عاشورا - که از تعالیم امام باقر علیه‏السلام است - به سبب آثار سازنده فردی و اجتماعی و بیان مواضع فکری و عقیدتی شیعه و نشانه گرفتن خط انحراف، اهمیت ویژه‏ای دارد. شماری از دستاوردهای این زیارت عبارت است از:

۱. ایجاد پیوند معنوی با خاندان عصمت و تشدید علاقه و محبت به آنان

این محبت موجب می‏شود که زائر، آن بزرگان را الگوی خویش سازد و در جهت همسویی فکری و عملی با آنان بکوشد؛ همچنان که در قسمتی از زیارت، از خدا می‏خواهد که زندگی و مرگش را یک‏سره همانند آنان قرار دهد؛ «اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد».
از آن جا که این محبت به خاطر خداوند است - و خاندان عصمت از آن جهت که‏ الهی و منسوب به اویند، محبوب واقع شده‏اند – مایه تقّرب به خداوند است. در قسمتی از این زیارت چنین می‏خوانیم: «اللهم انی اتقرب الیک بالموالاه لنبیک و آل نبیک».

۲. پیدایش روحیه ظلم ستیزی در زائر

تکرار لعن و نفرین بر ستم‏گران در این زیارت، موجب پیدایش روحیه ظلم‏ستیزی در زائر می‏شود. او با اعلام برائت و نفرت از ستم‏گران و ابراز محبت به پیروان حق و دوستان خاندان عصمت، پایه‏های ایمان دینی خود را مستحکم می‏کند. مگر ایمان چیزی جز حب و بغض در راه خداست؛ «هل الایمان الاّ الحب و البغض»؟ موءمن واقعی در برابر ستم، بی‏موضع نیست؛ از ستم‏گر نفرت و انزجار آشکاری دارد و با مظلوم و جبهه حق، اعلام همراهی می‏کند؛ «یا اباعبدالله! انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم».

۳. دوری جستن از خط انحراف

در این زیارت، ریشه‏های ظلم هدف قرار می‏گیرد؛ «فلعن الله امهً اسّست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت و لعن الله امه دفعتکم عن مقامکم و ازالتکم عن مراتبکم التی رتّبکم الله فیها». ستمی که در عاشورا تحقق یافت، در قلب تاریخ ستم ریشه دارد. این ظلم، یک حلقه از حلقه‏های ستمی است که با انحراف مسیر اصیل خلافت آغاز شد.

۴. الهام گرفتن، درس آموختن و الگو قرار دادن اسوه‏های هدایت

در این زیارت آمده است: «فاسئل الله الذی اکرمنی بمعرفتکم و معرفه اولیائکم و رزقنی البرائه من اعدائکم، ان یجعلنی معکم فی الدنیا و الآخره و ان یثبّت لی عندکم قدم صدق فی الدنیا و الاخره». زائر پس از آن که به حق معرفت پیدا کرد و ستم و ستم‏گر را شناخت و از آنان دوری جست، با ثبات قدم در مکتب خاندان عصمت و پیروی عملی از آنان، خود را در مسیر سعادت دنیا و آخرت قرار می‏دهد؛ یعنی، اسوه‏ها و الگوهای هدایت را - که از سوی خداوند منصوب شده‏اند - سرمشق خود قرار می‏دهد و همگامی با آنان را می‏طلبد.

۵. ترویج روحیه شهادت‏طلبی و ایثار و فداکاری در راه خدا.
۶. احیای مکتب و راه و هدف خاندان عصمت.

پی نوشت :

۱. ابن قولویه، کامل الزیارات، ص۱۸۰.
۲. مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۱، ص۲۹۰؛ سید بن طاووس، اقبال الاعمال، ص۳۸؛ شیخ طوسی، مصباح المتهجد، ص ۵۳۸، ۵۴۲ و ۵۴۷ .

منبع:پرسمان :: فروردین ۱۳۸۴، شماره ۳۱

تعداد صفحات : 43

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 320
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 343
  • بازدید ماه : 448
  • بازدید سال : 1,010
  • بازدید کلی : 10,592