loading...
mehremood
مهرموعود بازدید : 24 پنجشنبه 28 آبان 1388 نظرات (0)

آن زمان که او تعلیم و آموزش علوم و فنون این کتاب مقدس را آغاز کرد ، کودکی بیش نبود . شاید در آن ایام بر ذهن احدی خطور نمی کرد که روزی این کودک بتواند تلاوت هایی چنین زیبا اجرا کند . هنوز هفت سال بیشتر نداشت که سه جزء از این کلام مقدس را حفظ بود و این خود پیشرفتی عظیم در این راستا بود . او چون سایر قاریان در آغاز کار ، به تقلید از اساتید برجسته قرائت قرآن پرداخت . شاید تلاوت های این قاری برجسته در کشور جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه نمی توانست در ذهن مستمعین این تصور را پدید آورد که استاد ، روزی مقلّد قاریان دیگر بوده است . در سال 1370 که این استاد و قاری ارجمند به همراه «استاد شحات محمد انور» به کشورمان سفر کردند ، جذبه تلاوت هایشان بسیاری را شیفته ساخت . تا به آنجا که خود استاد تحت تاثیر واقع شدند .

EXtdblog.irEX

آری ، استاد «سیّد متولی عبدالعال» یکی دیگر از قاریان برجسته کلام مقدس خدایند و چونان بسیاری از پیشکسوتان این راه ، عمری را در این مسیر صرف کرده اند . تولد وی در خانواده ای متعهد و پایبند به مسائل عرفانی و دینی بود . مادرش که محب عرفا و صوفیه بود از همان آغاز ، نام سیّد را که به یکی از عرفا و صوفیه بزرگ ، «سید احمد البدوی» متعلق بود ، بر فرزندش نهاد تا او نیز جز در این راه گام ننهد . پدر وی متولی نام داشت . استاد از همان اوان کودکی برای تحصیل به مکتب رفته و در آنجا با وجود سن اندک 3 جزء از قرآن را حفظ نموده و در این راه پیشرفت شایانی کرد . وی همانند بسیاری از مبتدیان این طریقت ، برحسب کوشش و طاقت صوت خویش ، به تقلید از «استاد عبدالباسط» و «استاد مصطفی اسماعیل» می پردازد . آن زمان که او بیش از 12 سال سن ندارد به عنوان حافظ کل قرآن مطرح می شود و در همین ایام نیز شیوه و احکام تجوید قرائت را آموخته و در محافل و مجالس به تلاوت اهتمام می ورزد .

«استاد عبدالعال» در 13 سالگی طریقه و روش خاصی برای خویش اتّخاذ نموده و سبک خویش را برمی گزیند زیرا بر این عقیده است که : « خداوند سبحان در صوت هر انسان ، طنین و آوای خاصی نهاده است و بر این اساس هیچ گاه نمی تواند صوتی را به صوتی تشبیه نمود . آن زمان که یک قاری پس از ممارست وپشتکار فراوان می تواند قاری برجسته ای شود ، بهتر آن است که طریقه ای خاص خویش برگزیده وبه این ترتیب بر این سبک که نمایانگر شخصیت حقیقی اوست استوار بماند ؛ زیرا الگو ساختن تلاوت خاصی در اوان کودکی وآغاز کار وتقلید از آن شیوه نیکویی است که قاری می تواند به این طریق با پیشرفت خویش ، سبک خاص خود را انتخاب کند .تلاوت به سبکی تقلیدی از یک استاد ، در واقع سبب معروفیت و شهرت همان استاد مقلّد است نه فرد تقلید کننده و من باز توصیه می کنم که هر فردی برای خویش سبکی خاص داشته باشد» .

«استاد متولی» در پاسخ به این سؤال که فراگیری علم نغمات صوتی و مقامات الحان چگونه می باشد بدین گونه پاسخ دادند : « طبعاً برای دانستن و آموختن هر علمی باید آن را یافت و جست و جو کرد . همان طور که خداوند در قرآن کریم فرموده است : «فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون» یعنی «و از اهل ذکر ( یعنی علما و دانشمندان هر امّت ) اگر نمی دانید سؤال کنید» و بدیهی است که مقامات الحان خود دارای علمی پیچیده است و علمایی خاص خویش دارد که برای یادگیری این علوم و فنون باید از اهل آن و علمای آن تفحص نمود . تا به این طریق بتوان از عهده تلاوت و عملی نمودن مقامات برآمده و به اجرای آنها پرداخت . به عنوان مثال : نغمات رست صبا و سه گاه چیست و چگونه باید آن ها را در تلاوت اجرا نمود ؟ به این ترتیب می توان هر دستگاهی را مرتب اجرا کرد . گذشته از این ها باید الحان را توام با احساس قلبی و منطبق بر معانی و مفاهیم قرآن کریم پیاده کرده تا در جان و قلب مستمع نفوذ کند و در او اثر نماید و قرآن را بیشتر درک کرده و لذت وافری از این امر ببرد در غیر این صورت دانستن موسیقی صرفاً به جهت زیبا ساختن صوت هیچ سودی نخواهد داشت» .

استاد متولی عبدالعال در سال 1370 به کشور جمهوری اسلامی ایران مسافرت نموده و پس از آن در هشتمین دوره مسابقات بین المللی حفظ و قرائت قرآن که در دهه فجر همان سال در حسینیه ارشاد جریان داشت عهده دار داوری مسابقات شدند . سپس با مسافرتهای متعدد خویش به شهرهای قم ، مشهد ، کرمان و یزد ، شور و شوقی وصف ناپذیر در محافل قرآنی به پا کرده و توانستند با تلاوت های زیبای خویش خیل بیشماری را شیفته این کلام مقدس سازند . تا بدانجا که خود ایشان در خاطراتشان همواره به این نکته اشاره دارند که این شور و عشق به قرآن و قاریان قرآن ، در هیچ جا نمی توان بدین گونه شاهد بود . وی به حقیقت اینها را بالاترین اشتیاق به کلام مقدس خداوند می داند که این عشق ، پیر و جوان ، زن و مرد نمی شناسد ؛ عشقی که از دلهایی پاک برخواسته و انظار را متعجب می سازد . ایشان در سال 1370 به دعوت کانون قرآن کریم دانشگاه تهران در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی این دانشگاه به تلاوت قرآن کریم پرداخت که خاطره آن تلاوت در میان انبوه عاشقان کلام خداوند هرگز از اذهان فراموش نخواهد شد . طی مصاحبه ای که رادیو قرآن با استاد داشتند ، ایشان ضمن توصیه هایی در باب قرائت قرآن و اهتمام به آن ، علاقه خویش را برای مسافرت مجدد به ایران اعلام کردند . وی خواهان آن بودند تا در فرصتی مناسب سفری دیگر به ایران داشته باشند چرا که خاطرات مسافرت به ایران را از بهترین خاطرات خود می دانند .

مهرموعود بازدید : 18 چهارشنبه 11 آذر 1388 نظرات (0)

چگونه به خواسته های واقعی خود برسیم

رنج، لذت ، و نیروی روحیه

برای اینكه به خواسته های خود برسید ، باید ابتدا ببینید چه عواملی شما را از تلاش و كوشش در جهت رسیدن به هدف، باز می دارند. كارهایی هست كه تا آخرین لحظه از انجام آنها خودداری می كنیم.( مثلاٌ پرداخت مالیات). علتش آن است كه پرداخت مالیات، ممكن است بعداٌ حتی ما را دچار عواقب دردناكتری سازد.

EXtdblog.irEX

اما همین كه 14 آوریل فرا می رسد تمام تردیدها و تعللها از میان می رود ، زیرا نظر ما درباره آنچه كه مایه رنج یا لذت است عوض می شود و متوجه می شویم كه انجام ندادن عمل بمراتب دردناكتر از انجام دادن آن است.

برای ایجاد تغییر در زندگی ، می توان از همین نكته استفاده كرد. در آینده بجای اینكه از خود بپرسید ( چگونه می توان از انجام این كار دردناك خودداری كرد؟ )بپرسید( اگر اكنون این كار را نكنم ، در آینده به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد؟)

نیروی رنج، می تواند در خدمت شما باشد، به شرط اینكه از آن به صورت صحیح استفاده كنید.

آیا ما نیز صرفاٌ نوعی حیوان هستیم و همچون سگ معروف پاولف، در مقابل تنبیه یا پاداش، عكس العمل نشان می دهیم؟ البته چنین نیست. یكی از امتیازات بزرگ انسان بودن ، این است كه می توانیم خودمان تعیین كنیم كه از چه چیزی رنج یا لذت ببریم. به عنوان مثال، كسی كه دست به اعتصاب غذا می زند، رنجی جسمانی را تحمل می كند و حتی ممكن است از كار خود لذت ببرد، زیرا اعتقاد دارد كه با جلب توجه جهانیان به هدف ارزشمند خود، نتایج مثبتی به دست می آورد. همه ما دارای این حق انتخاب هستیم. رمز موفقیت این است كه یاد بگیریم تا از نیروهای رنج و لذت به نفع خود استفاده كنیم.آیا در زندگی شما چیزی وجود دارد كه نسبت به آن رنجی غیر ضروری احساس كنید؟ آیا در مقابل آن ، صرفاٌ واكنش نشان می دهید، یا از حق انتخاب خود استفاده می كنید؟ آیا می توانید مركز توجه خود را تغییر دهید و واقعه ظاهراٌ دردناكی را به فرصتی لذتبخش برای یادگیری، رشد، یا كمك به دیگران مبدل كنید.

چیزهایی كه آنها را باعث رنج و یا مایه لذت می دانید، سرنوشت شما را شكل می دهند. برای خلاصی از رنج و كسب لذت، هركسی الگوی رفتاری خاصی را فرا گرفته و از آن استفاده می كند. بعضی ها به الكل ، مواد مخدر، و پر خوری پناه می برند و یا با دشنام و اهانت دیگران را می آزارند. بعضی دیگر از ورزش، یادگیری ، گفتگو، كمك به دیگران و یا ایجاد دگرگونیها كسب لذت می كنند.

الگوی رفتاری شما برای فرار از رنج و كسب لذت چیست؟

این الگوها تاكنون چه تاثیری بر نحوه زندگی شما گذاشته است؟ فهرستی از شیوه های مور استفاده خود تهیه كنید . هنگامی كه می خواهید از اوقات خود لذت بیشتری ببرید به تماشای تلویزیون می نشینید؟ سیگاری روشن می كنید؟ می خوابید؟ آیا راههای مثبت تری برای فرار از رنج و كسب لذت سراغ دارید؟

در بیشتر مردم، ترس از زیان، قویتر از میل به جلب منفعت است. اغلب افراد برای حفظ چیزهایی كه دارند، بیشتر حاضر به تلاش هستند تا برای تحقق آرزوها و رویاهای خود .

دو حالت را در نظر بگیرید : حالت اول – در پنج سال گذشته یكصد هزار دلار اندوخته اید و می خواهید آنرا از دستبرد و آفت حفظ كنید. حالت دوم – طرحی در پیش رو دارید كه اگر آنرا اجرا كنید ، ظرف پنج سال آینده یكصد هزار دلار بدست می آورید. برای كدامیك از این دو هدف ، حاضرید بیشتر تلاش كنید؟

وقتی در دیگران عظمتی را مشاهده می كنیم، غالباٌ تصور می كنیم كه آنها اصولاٌ خوشبخت هستند و استعداد یا موهبت خاصی به آنها عطا شده است . حقیقت، آن است كه این افراد، از نیروها ومنابع انسانی خود بهتر استفاده كرده اند، زیرا اگر تمام جوهر وجودی خود را ظاهر نمی كردند و همه توان خود را به كار نمی گرفتند ، دچار رنجی عظیم می شدند. به عنوان مثال ، زندگانی ایثارگرانه مادرتراز ناشی از این است كه وی رنجهای دیگران را رنجهای خود می داند و لذا به كمك هركس كه در گوشه ای از دنیا رنج ببرد می شتابد. بزرگترین لذت او در این است كه آلام و دردهای بشری را تخفیف دهد.

شما بیش ازهمه از چه چیزی رنج یا لذت می برید و این موضوع ، چه نقشی در زندگی امروزیتان داشته است

اغلب الگوهای ( خود اخلالی )ناشی از عواطف مختلط هستند و این عواطف ، مسلماٌ مانع لذت و موفقیت ما در زندگی می شوند.

مثلاٌ خیلی از مردم می گویند كه خواهان وپول بیشتر هستند. این افراد مسلماٌ دارای هوش و استعداد كافی هستند و می توانن راهی برای افزودن بر دارائیهای خود پیدا كنند . آنچه مانع اینافراد میشود، عواطف مختلط ، یا ( شرطی شدن) های مختلط است. این اشخاص ممكن است قبول داشته باشند كه پول فراوان، به معنی آزادی وامنیت بیشتر وقدرت كمك به افراد مورد علاقه است. لیكن در عین حال، فكر می كنند كه پول (زیادی) موجب اسراف، ابتذال و تجاوز می شود.

اگر روزی متوجه شدید كه دارید دو قدم رو به جلو بر می دارید و یك قدم رو به عقب ، یقین بدانید كه به صورت مختلط ، شرطی شده اید؛ یعنی رسیدن به هدف را هم باعث رنج می دانید و هم مایه لذت.

آیا دچار عواطف مختلطی هستید كه بر زندگیتان اثر گذاشته باشد؟

آیا در زندگی شما چیزی وجود دارد كه بخواهید آنرا بهتر بسازید ( مثل وضعیت مالی یا روابط با دیگران) ولی به نظر برسد كه عاملی شما را به عقب می كشاند و مانع اقدام می شود؟

پاسخ خود را روی یك صفحه كاغذ بنویسید و »گاه خطی عمودی در وسط آن صفحه رسم كنید. در ستون سمت راست، عواطف منفی و در ستون سمت چپ عواطف مثبتی را كه نسبت به آن دارید بنویسید.

آیا كفه سمت راست ، به سمت چپ می چربد؟ آیا یك احساس منفی وجود دارد كه به تنهایی هم وزن تمام عواطف مثبت باشد؟ این تعادل یا عدم تعادل ، چه نقشی در موفقیتهای قبلی شما داشته است؟

در زیر نور درخشان آگاهانه ، غالباٌ عواطف منفی قدرت خود را از دست می دهند. آگاهی ، اولین قدم است.

گاهی انسان بر سر دو راهیهایی قرار می گیرد كه هر دو به رنج منتهی می شود . به عنوان مثال ، بعضیها در زندگی زناشویی خود احساس بدبختی می كنند . اما اگر از هم جدا شوند، تنها می شوند و بیشتر احساس بدبختی خواهند كرد.در نتیجه هیچ كاری نمی كنند ...و همچنان احساس بدبختی میكنند!

بجای اینكه احساس كنید در دام افتاده اید ، سعی كنید از نیروی رنج به سود خود استفاده كنید . ببینید در گذشته و حال، چه كشیده اید! رنج را با چنان شدتی احساس كنید كه شما را واداربه عمل سازد و سرانجام ناچار شویدكه فكری برای وضعیت خود بكنید. ما به این حالت، ( آستانه احساس) می گوئیم . به جای اینكه انفعالی داشته باشید و صبر كنید تا این حالت عاطفی اجتناب ناپذیر به سراغتان بیاید،چرا آگاهانه و فعالانه آنرا در خود ایجاد نمی كنید تا انگیزه ای قوی در شما بوجود آید وسعی كنی از همین امروز زندگی خود را بهتر سازید؟

استفاده از نیروی اراده هرگز كاری صورت نمی دهد و یا لااقل در دراز مدت شیوه ای غیر موثر است . آیا تاكنون ، در زمینه ای – مثلاٌ در زمینه وضع جسمانی خود – به آستانه احساس رسیده اید؟ در چه مرحله ای دچار آن احساس شده اید ؟ شاید با استفاده از قدرت اراده و گرفتن رژیم غذایی، باخویشتن به مبارزه پرداخته باشید، اما البته هر نتیجه ای كه گرفته اید جنبه موقت داشته است ،زیرا محروم كردن خویشتن از غذا ، همیشه دردناك است و مغز شما هرگز اجازه نمی دهد در شرایطی كه راه دیگری وجود داشته باشد ، دائماٌ رنج را تحمل كنید .

پس چه باید كرد؟راه حل آن است كه بجای مبارزه با غرایز طبیعی ، حالت شرطی خود را نسبت به غذا عوض كنید، تا اینكه میل به غذا در شما كم شودوخوردن غذا دیگر لذتبخش نباشد، دائماٌ دردسرهایی را كه در اثر پرخوری كشیده اید به خود یادآوری كنید. پر خوری را رنج آور، و ورزش را امری لذتبخش تلقی كنید تا به طور خودكار، در مسیر صحیح بیفتید.

یكی از تعریفهای موفقیت از نظر من این است: طوری زندگی كنید كه دائماٌ احساس لذت فراوان كنید و كمتر دچار رنج شوید، و با توجه به شرایط زندگیتان، كاری كنید كه اطرافیانتان نیز طعم خوشی و لذت را بیشتر بچشند تا مزه رنج و سختی . برای انجام این كار باید از رشد فكری برخوردار باشید و شوق كمك و خدمت در سر داشته باشید.

با توجه به این تعریف ، تاچه حد موفق هستید؟ برای اینكه امروز ، از زندگی خود لذت بیشتری ببرید و یا باعث شوید كه نزدیكانتان بیش از پیش از زندگانی خود بهره مند شوند، چه می توانید بكنید؟

تعلل و عقب انداختن كارها، یكی از شایع ترین راههای فرار از رنج است. اما اگر كاری را به تاخیر بیندازید، معمولاٌ نتیجه اش این است كه بعداٌ به رنج و دردسر بزرگتری دچار می شوید.

چه كارهایی را قبلاٌبه تعویق انداخته اید كه امروز باید به آنها رسیدگی كنید؟ صورتی از این كارها را تهیه كنید و آنگاه به پرسشهای زیر، پاسخ دهید.

1 – چرا تاكنون این كار را انجام نداده ام ؟ قبلاٌ چه رنجهایی را به انجام این كار ، نسبت داده ام ؟

2 – این الگوی منفی ، تاكنون چه سودی برایم داشته است ؟

3 – اگر اكنون این رفتار را تغییر ندهم در آینده به چه قیمتی برایم تمام خواهد شد و چه احساسی خواهم داشت؟

4 – اگر هر یك از این كارها را اكنون انجام دهم ، چه فواید و لذتهایی برایم در پی خواهد داشت؟

شاید تاكنون برایتان اتفاق افتاده باشد كه پس از انجام كاری، با خود گفته اید ( چطور چنین اشتباه احمقانه ای را مرتكب شدم؟!) و یا برعكس ، كاری را انجام داده و سپس فكر كرده اید ( عجیب است! چگونه به انجام چنین كاری موفق شدم؟)

چه عاملی سبب می شود كه عملكردمان بد، و یا برعكس عالی باشد؟ این موضوع، ارتباط چندانی با توانائیمان ندارد، بلكه این حالت روحی و یا جسمی ما درهر لحظه است كه باعث می شود افكار، اعمال، احساسات و یا عملكردهایی از ما سر بزند. اگر راز دستیابی به حالات روحی و عاطفی نیرومند را دریابید، واقعاٌ می توانید دست به كارهای شگفت آوری بزنید. اگر در حالت صحیح روحی باشید،بدون اینكه ظاهراٌ كوششی به عمل آورید، افكار و نظرات تازه ای در ذهنتان جریان می یابد.

اگر همه روزه در شرایط بالای روحی و فكری بودید، چه كارهایی را می توانستید انجام دهید؟

فرهنگ جامعه ، صورتی از چیزهای مطلوب را به همه ما فروخته است . به ما آموخته اند كه روزی ، پس از آنكه همه وقایع به شكل صحیحی اتفاق افتادند، سرانجام خوشبخت خواهیم شد. هنگامی كه همسر شایسته خود را یافتیم ...هنگامی كه بقدر كافی پول بدست آوردیم... هنگامی كه از نظرجسمی در سلامت كامل بودیم... هنگامی كه فرزندانی داشتیم...هنگامی كه بالاخره بازنشسته شدیم.

حقیقت آن است كه آنچه بدست می آوریم، احساس خوشی و رضایت را در ما به وجود نمی آورند،مگر آنكه یاد بگیریم كه حالت ذهنی خود را بسرعت عوض كنیم .از این گذشته ، شما این چیزها را برای چه می خواهید ؟ آیا غیر ازاین است كه به اعتقاد شما همسر دلخواه ،فرزند،پول و غیره سبب می شود كه احساس بهتری پیدا كنید ؟ اما سرانجام ، پس از آنكه به چیزهایی كه می خواهید ،رسیدید، چه كسی احساستان را بهتر می سازد؟ البته خودتان چنین می كنید.

پس چرامنتظرید ؟هم اكنون این كار را انجام دهید!

آیا می دانید چگونه باید حال خود را بهتر سازید ؟ آیا امكان دارد كاری كنید كه هم اكنون احساس خوشبختی كامل، هیجان و شوروشوق كنید؟ مسلم است! كافی است كه مركزتوجه خود را تغییر دهید.

آیا بخاطر می آورید كه زمانی ، كار بزرگی انجام داده و خود را سرفراز و موفق احساس می كرده اید ؟ آن حالت را بطور روشن و زنده و با تمام جزئیات ، در نظر مجسم كنید ... صداهایی را كه شنیده اید به خاطر آورید... ضربان قلب خود را احساس كنید! مانند همان زمان نفس بكشید ، همانطور قیافه بگیرید، و بدن خود را مانند آن موقع به حركت در آورید . آیا، هیچ هیجانی در خود احساس نمی كنید؟ آیا ممكن است هروقت كه دلتان بخواهد همین احساس رادر خود ایجاد كنید؟

در زندگی ، برای درك و تجربه هر چیزی راههای گوناگونی هست . روح ما، مانند گیرنده ای است كه می تواند برنامه های شاد یاغم انگیز مختلفی را پخش كند . در هر لحظه، می توانیم دچار هر نوع احساسی كه مایلیم ، بشویم. كافی است كه كانال صحیح را بگیریم . این كار چگونه امكان پذیر است ؟ برای تغییر فوری روحیه ، دو راه وجود دارد. راه اول آن است كه ذهن خود را به چیزدیگری متوجه كنیم.

به یكی از درخشانترین لحظه های ز ندگی خود فكر كنید. با بخاطر آوردن آن چه احساسی پیدا می كنید؟ذهن خود را می توانید متوجه چه چیز هایی دیگری بكنید تا احساسی خوشایند و حالی خوب پیدا كنید؟

برای تغییر فوری حالت روحی ، راه دومی هم هست كه فردا به آن می پردازیم.

تغییر مركز توجه ، فقط یكی از راههای تغییر روحیه است . راه سریعتر و مؤثرتری هم هست و آن استفاده از شیوه های جسمانی و یا به اصطلاح ، فیزیولوژیكی است. بیشتر مردم، هنگامی كه از روحیه خود ناراضی هستند و می خواهند حال بهتری پیدا كنند ، به الكفل، غذا، سیگار، خواب، یا مواد مخدر متوسل می شوند.بعضی ها هم راههای مثبت تر نظیر رقص، آواز، ورزش و یا عشقبازی را انتخاب می كنند.

هر یك از حالات روحی، با تغییرات جسمانی مشخصی همراه است. افراد افسرده چه قیافه ای دارند؟ شانه هاشان فرو افتاده وسرشان پائین است. بطور كم عمق نفس می كشند . عضلات چهره شان شل و قیافه شان بی تفاوت است . برعكس در مواقعی كه شاد و سر حال هستیم ، شانه هامان بالا است و حالت طبیعی دارد . سرمان را بالا نگه می داریم و بطور كامل نفس می كشیم . می توانیم آگاهانه این تغییرات رادر جسم خود به وجود آوریم و بلافاصله حالت روحی دلخواه را در خود ایجاد كنیم.

بعضی ازكارهای بسیار ساده، ممكن است نتایج بسیار بزرگی داشته باشد. اگر می خواهید حالت سرگرم كننده ای در خود ایجاد كنید كه نتایج دور از انتظاری هم داشته باشد تمرین زیر را انجام دهید:

خود را مقید كنید كه در هفت روز آینده روزی پنج بار و هر بار روزی یك دقیقه در مقابل آینه قرار بگیرید و فقط نیش خود را گوش تا گوش به لبخند باز كنید. این كار، ممكن است در ابتدا كمی احمقانه به نظر برسد، اما وقتی روزی چند نوبت این عمل را تكراركنید، سلسله اعصابتان به طورمداوم تحریك می شود تا احساسی از شادمانی، بی خیالی، شوخی و سادگی را در شما ایجاد كند. مهمترآنكه خود را نسبت به ( حال خوب)داشتن شرطی می كنید و عادت شادمانی جسمی را در خود بوجود می آورید. پس هم اكنون یك دقیقه وقت صرف كنید و این كار را محض تفریح انجام دهید!

سن شخص، چندان به گذشت زمان بستگی ندارد، بلكه بیشتر به طرز فكر و وضع جسمی او مربوط است. خیلیها هستند كه سالهای زیادی را پشت سر گذاشته اند ، اما هنوز شلنگ انداز راه می روند و افكارشان هم هنوز خشك و غیر قابل انعطاف نشده است.

به عنوان مثال، در روزهای بارانی وقتی اشخاص مسن به گودال پر از آبی می رسند، نه فقط آن را دور می زنند، بلكه در تمام آن مدت شكوه وشكایت می كنند و غر می زنند!

برعكس، كودكان ( وآنان كه هنوز دلشان جوان است ) به میان آب می پرند ، آب را به اطراف می پاشند و خوش می گذرانند .

(گودال)های زندگی را وسیله شادمانی قرار دهید. هنگام راه رفتن ، پاهاتان حالت فنری داشته باشد و لبخندرا فراموش نكنید . به خوشرویی، شیطنت و سر زندگی اهمیت بدهید. شما انسان زنده ای هستید!

برای احساس خوب داشتن، به هیچ علت و دلیلی نیاز نیست!

برای اینكه زندگی پر مایه تری داشته باشیم ، بهترین راه، این است كه دامنه عواطف و احساسات خود را وسعت دهیم. در هفته ای كه گذشت ، دچار چند نوع عواطف و احساسات گوناگون شده اید؟ آنها را یادداشت كنید.

اكنون عواطفی را كه نوشته اید ، بررسی كنید. اگر تعداد آنها از 12 كمتر است، چند احساس دلپذیر را به آنها بیفزایید. بعضیها از میان هزاران احساسی كه می توانندداشته باشند، فقط چند مورد را تجربه كرده اند!

توجه داشته باشید كه فقط با تغییر مركز توجه و یا تغییر حالت جسمانی، می توانید قلمرو عواطف خود را گسترده تر كنید. یكی از عواطف مثبت ودلپذیر را بطور دلخواه انتخاب كنید. طوری بایستید ، حركت كنید، قیافه بگیرید و سخن بگوئید كه گویی دچار آن احساس هستید . از تغییری كه بلافاصله در روحیه واحساستان پیدا می شود لذت ببرید!

شاید برایتان اتفاق افتاده باشد كه زمانی از خشم ، دیوانه شده و یا احساس درماندگی و گرفتاری كرده باشید و اكنون كه به گذشته خود می نگرید، از اینكه بخاطرچه چیزهایی از جا در رفته اید خنده تان بگیرد.همه ما این جمله قدیمی را از دیگران شنیده ایم كه ( یك روز، به یاد رفتار امروزت می افتی و خنده ات می گیرد ). یكی از استادان من به نام ریچارد بندلر یك بارگفت ( چرا صبر كنیم؟ چرا همین حالا خنده مان نگیرد؟)

این كار را همین امروز امتحان كنید . به چیزی بخندید كه قبلاٌ آنرا تحمل ناپذیر و عذاب آور می دانستید . آیا احساس نمی كنید كه اوضاع برایتان قابل تحملتر شده است ؟

همسر شما قرار است تاكنون به منزل برگشته باشد؛ اما دیر كرده است . چه فكری می كنید؟ نتیجه می گیرید كه به وقت شناسی اهمیت نمی دهد ؟ نگران می شوید و فكر می كنید كه در بین راه، تصادف كرده است ؟ یا تصور می كنید كه بین راه توقف كرده است تا برایتان هدیه ای بخرد؟

احساسات ما بستگی به این دارد كه فكرمان رامتوجه چه چیزی بكنیم . و نوع احساسمان به شدت بر عملها و عكس العملهای ما اثر می گذارد . بجای اینكه فوراٌ نتیجه گیری كنید،

همه اطراف و جوانب را بسنجید و حالات ممكن را در نظر بگیرید . آنگاه توجهتان رابه حالتی جلب كنید كه شما و اطرافیانتان را نیرومندتر سازد.

برای درك نیروی تمركز و توجه ، بهترین مثالی كه می توان ذكر كرد ، مسابقات اتومبیلرانی سرعت است . وقتی اتومبیل شما منحرف می شود و به سوی دیواره می رود، عكس العمل طبیعی معمولاٌ این است كه خواستان را به دیواره جمع می كنید تا باآن برخورد نكنید . اما اگر توجهمان را به چیزی جلب كنیم كه از آن وحشت داریم ، بطور قطع همان بلائی از آن می ترسیم ، به سرمان می آید .مسابقه دهندگان حرفه ای می دانند كه به هر طرف توجه كنند ، اتومبیل بطور نا خواسته به همان طرف منحرف می شود. به این جهت این رانندگان كه دائماٌ جانشان در خطر است سعی می كنند به محض مواجه شدن با این خطر،بجای نگاه كردن به دیواره ، به جاده اصلی توجه كنند .

در زندگی نیز بیشترمردم بجای چاره اندیشی ، به بلاهایی فكر می كنند كه نمی خواهند به سرشان بیاید. اگر با ترسهای خود مبارزه كنید ، ایمان و توكل داشته باشید و نیروی تمركز خود راتحت انضباط در آورید، اعمالتان بطور طبیعی شما رابه مسیر صحیح هدایت خواهد كرد. اكنون ترس را رها كنید و به چیزهایی توجه نمائید كه واقعاٌ طالب آن هستید ولیاقت آنرا دارید.

حركت ، شور می آفریند. اگر یك روز دلتان نخواست كه به پیاده روی یا دوآهسته بپردازید، چه مانعی دارد كه برای نرمش صبحگاهی و جست وخیز، از منزل خارج شوید ؟ این حركات ، اثر نیرومندی بر تغییر روحیه دارد، زیرا:

1 – نرمش و جست وخیز ، ورزشی عالی است.

2 – فشاری كه بر بدن وارد می كند ، كمتراز فشاری است كه در هنگام دویدن بر بدن وارد می شود.

3 – در هنگام جست وخیز، نمی توانید از لبخند خودداری كنید.

4 – رانندگان اتومبیلها نیز با دیدن شما لبخند می زنند و سرگرم می شوند.

مؤثرترین اه كنترل نیروی تمركز، استفاده از پرسش است. هر سؤالی كه از خود بكنید، مغز پاسخی برای آن پیدا می كند. به عنوان مثال، اگر بپرسید ( چرا فلانی از من سوء استفاده می كند؟)بی اختیار ذهنتان متوجه مواردی می شود كه آن شخص ، سرتان را كلاه گذاشته است، خواه اصلاٌ این موضوع حقیقت داشته یا نداشته باشد. اما اگر بپرسید ( چگونه می توانم این مشكل را رفع كنم ؟ ( بدون تردید به پاسخهایی می رسید كه نتیجه اش برداشتن قدمهای مثبت است.

پرسش صحیح ، داری نیرویی است كه نمونه آن را می توان در شرح حال یك كودك كتك خورده یافت . این كودك كه در یك نزاع دبستانی ، از كودك بزرگتر از خود كتك خورده بود ، به منظور انتقام، تفنگی به چنگ آورد و به تعقیب آن كودك قلدر پرداخت .

اما درست در لحظه ای كه میخواست ماشه را بكشد به خودآمد و از خود پرسید ( اگر ماشه را بكشم چه اتفاق می افتد؟) ناگهان تصویری از زندان و بلاهایی كه ممكن است بر سرش بیاورند در نظرش مجسم شد . لوله تفنگ رابه طرف درختی گرفت و به آن شلیك كرد.

این پسر بوجكسون بود . یك انحراف توجه، یك تصمیم سنجیده و ناشی از مقایسه رنج و لذت ، باعث شد پسری با آینده ای نا معلوم ، به یكی از بزرگترین قهرمانان ورزشی مبدل شود.

امروز، چه پرسشهای زندگی سازی می توانید از خود بكنید؟

آیا كسی تاكنون به شما گفته اتكه ( آینده تان درخشان است؟) از شنیدن این گفته چه احساسی پیدا كردید؟ اگر می گفتید كه آینده تان تاریك است چطور؟ممكن است به شما بگویند ( نظرات شما به گوش خوش می آید) و یا ( طرح ما فریاد می زند كه باید اصلاح شود ). ممكن است درباره كسی گفته باشید( از دیدنش چندشم می شود.) و یا ( رفتارش واقعاٌ سرد است. )

هر دسته از این كلمات، تاثیری متفاوت بر روی افراد دارد. كسانی كه معمولاٌ از آینده روشن یا تاریك ، سخن می گویند، از تعبیرات بصری استفاده می كنند. بعضی ها به علائم شنیداری حساسترند،( به گوش خوش می آید. فریاد می زند) و بعضی هم برای بیان مقصود از كلماتی استفاده می كنند كه به حس لامسه مربوط است( چندشم می شود. واقعاٌ سرد است.)

توجه شما معمولاٌ به كدامیك از این سه حس ، بیشتر است؟

بعضیها برای بهبود حالت روحی خود به سیگار، الكل، پرخوری، سوء استفاده از كارتهای اعتباری و یا راههای منفی دیگر پناه می برند . آیا راههای سالمتری هم برای ایجاد روحیه وجود دارد؟ چند دقیقه در این باره فكر كنید.

1 – برای اینكه رنجها را از خود دور كنید و احساسات لذتبخشی را جایگزین آنها سازید چه شیوه های مثبتی را می دانید؟ آنها را روی كاغذ بیاورید.

2 – راههای تازهای راكه قبلاٌ از آنها استفاده نكرده ای و به نظرتان مؤثر می آیند به آنها اضافه كنید. دست كم 15 شیوه را برای رفع دلتنگی ذكر كنید و چه بهتر كه تعداد آنها را به 25 و یابیشتر برسانید . این تمرینی است كه می توانید آنرا بارها تكرار كنید تا سرانجام صدها راه سالم برای تغییر روحیه كشف نمائید.

هنگامی كه در بزرگراه رنج و دلتنگی ، به مقصد شادی و لذت سفر می كنید، به كشف راههای گوناگون و مثبتی بپردازید كه مناظر اطراف را دلپذیر سازد. بعضی از این راهها را آزمایش كنید:

آهنگهای مورد علاقه خود را زمزمه كنید ... به مطالعه چیزی بپردازید كه مطالبش را بتوانید بكار بندید... به تماشای یك فیلم كمدی و یا برنامه شاد تلویزیونی بپردازید و بخندید... چند طول استخر را شنا كنید ... از صرف غذا با افراد خانواده، یا یكی از دوستان لذت ببرید... مدتی در وان آب گرم، استراحت كنید... به خلق چند نظریه تازه بپردازید... با فرد تازه ای آشنا شوید... لطیفه های بی مزه ای برای دوستان خود تعریف كنید و بدانید كه باز هم شما را دوست خواهند داشت... با همسر خود ، گرم و صمیمانه گفتگو كنید .

هم اكنون یكی از راههای بالا را انتخاب و امتحان كنید!

منبع: مجموعه نرم افزاری Lord

مهرموعود بازدید : 17 پنجشنبه 12 آذر 1388 نظرات (0)

قطب نمای فردی

ارزشها و قوانین

اگر بخواهیم در زندگی خود به كمال رضایت برسیم، این كار یك راه بیشتر ندارد: ابتدا ببینیم چه چیزی را بیش از همه می خواهیم ( یعنی عالیترین ارزشها در نظر ما چیست) و آنگاه تصمیم قطعی بگیریم كه براساس معیارهای مورد قبول خود زندگی كنیم.

مهرموعود بازدید : 18 پنجشنبه 12 آذر 1388 نظرات (0)

كلید های توسعه

هویت و مرجع

فرق شما با سایر مردم جهان چیست؟ یكی از عوامل مهم كه شما را از دیگران متمایز می كند، تجارب شماست. هرعملی كه زمانی انجام داده اید، نه تنها در حافظه آگاه، بلكه در نظام عصبیتان ثبت شده است. هر چه كه تاكنون دیده، شنیده، لمس كرده، چشیده و یا بوئیده اید، در بایگانی عظیمی كه مغز نامیده می شود انباشته شده است.

EXtdblog.irEX

این خاطرات آگاه یا ناآگاه را مرجع می نامیم. برای اطمینان از درستی یا نادرستی هر عقیده ای به این تجارب تكیه می كنیم، حتی اگر آن عقیده بسیار مهم باشد( مثلاٌ اعتقاد به اینكه چه كسی هستیم و چه كارهایی از ما ساخته است).

چه تجاربی در شكل دادن به زندگی شما مؤثر تر بوده است؟ در یكی از سمینارهای من، پیش از ورود به جلسه،پرسشنامه ای به شركت كنندگان داده می شود.در این پرسشنامه از شركت كنندگان خواسته شده است كه پنج تجربه را كه به عقیده خوشان بیشترین اثر را بر زندگیشان گذاشته است ذكر كنند. جالب اینجاست كه بسیاری از اشخاص تجارب ( یا مرجعهای) همانندی دارند، اما نحوه تعبیر و تفسیرشان از آن واقعه به كلی با دیگری متفاوت است.

دو نفر در جوانی پدرشان را از دست می دهند. یكی شان بر اثراین واقعه از ایجاد هرگونه رابطه صمیمانه با دیگران خودداری می كند، در حالی كه دیگری فردی بسیار اجتماعی و خونگرم می شود.

پس آنچه كه زندگی ما را شكل می دهد نه فقط خود مرجعها، بلكه تعبیر و تفسیری است كه از آنها می كنیم.

بزرگترین طراح زندگی شما، خودتان هستید، خواه به این موضوع، توجه كرده و خواه نكرده باشید. تجارب خود را مانند پارچه بزرگی در نظر آورید كه می توانید آن را مطابق هر الگویی كه دوست دارید ، ببرید و بدوزید، و هر روز كه می گذرد، نخی به تارو پود این پارچه افزوده می شود...

آیا این پارچه را به صورت پرده ای در می آورید تا در پشت آن پنهان شوید، یا اینكه از آن قالیچه ای جادویی می سازید تا با آن به اوج ملكوت پرواز كنید؟ آیا این پارچه را چنان طرح می كنید كه خاطرات مثبت و نیروبخشتان در مركز این شاهكار، واقع شود؟

اكنون،مدتی وقت صرف كنید و پنج خاطره را كه بیش از بقیه در شكل دادن به شخصیتتان اثر داشته است، بنویسید. نه فقط واقعه را تشریح كنید، بلكه نحوه اثری را هم كه بر شما داشته است بنویسید . اگر آن خاطره طوری است كه اثر منفی داشته است، بلافاصله آن را طوری دیگر تعبیر كنید؛ هر تعبیری كه به نظرتان می رسد . این كار ممكن است تاحدودی نیازمند ایمان باشد . ممكن است به نگرشی نیاز داشته باشد كه تاكنون نسبت به آن بی توجه بوده اید. فقط به خاطر داشته باشید كه در هر یك از تجارب انسانی، ارزشی نهفته است.

برا انجام هر كاری، به احساس اطمینان نیاز داریم. سر چشمه این احساس نیرومند

( اعتماد به نفس)مرجعهای ماست. اما اگر هیچ تجربه(یا مرجعی) برای انجام كاری نداشته باشیم، چگونه می توانیم با اطمینان به انجام آن بپردازیم؟ باید دانست كه ما محدود به تجارب واقعی خود نیستیم، بلكه قدرت تخیل ما، منبعی پایان ناپذیر برای كمك به ماست.

به یاد داشته باشید، علت اینكه راجر بانیستر توانست ركورد( یك مایل در چهار دقیقه ) را بدست آورد آن بود كه قبلاٌ بارها آن را در عالم خیال تجربه كرده و با چشم دل، دیده بود. او آنقدر شكستن ركورد را در خیال خود مجسم كرده بود كه مرجعهایی در ذهن او ایجاد شده و سپس ایمانی در او به وجود آمده بود كه توانائیهای جسمی بالقوه اش را فعال كرده بود.

قدرت تخیل، ده بار نیرومند تر از نیروی اراده است. اگر این نیرو را آزاد سازید،

چنان حس اعتماد به نفس و تجسم قوی در شما ایجاد می شود كه همه محدودیتهای گذشته رادر می نوردید.

آندره آغاسی اخیراٌ به من می گفت كه وی در سن ده سالگی، هزاران بار در تورنمنت تنیس ویمبلدون شركت كرده و برنده شده است...البته در عالم خیال. تجسم واضح و مداوم پیروزی، اعتماد به نفس او را زیاد كرد، تا سرانجام در تابستان 1992 توانست به رویای خود جامه عمل بپوشاند.

با استفاده مداوم از قدرت تخیل، چه رویاهایی را می توانید عملی كنید؟

یكی از راههای آسان افزایش تجارب مرجع، استفاده از گنجینه های ادبی، داستانها، افسانه ها، اشعار و موسیقی است كه همه جا در اختیار شماست. با مطالعه كتاب، تماشای فیلمها و نوارهای ویدیویی ارزشمند،حضوردر مسابقات، شركت در سمینارها و صحبت با بیگانگان تجارب مرجع خود را افزایش دهید . همه مرجعها توانایی شما را افزون می سازند و هرگز نخواهید دانست كه كدام یك ممكن است زندگی شما را به كلی دگرگون سازد.

مطالعه كتاب شما را قادر می سازد تابتوانید مانند نویسنده فكر كنید. درآن لحظات جادویی كه در اعماق جنگلهای آردن فرو می روید ویلیام شكسپیر هستید. در آن هنگام كه در جزیره گنج دچار كشتی شكستگی می شوید رابرت لوئیز استیونسون و وقتی در والدن با طبیعت سخن می گویید هنری دیوید تورو هستید. كم كم مانند آنان فكر می كنید . مانند آنان احساس می كنید، و از قدرت خیال خود مانند آنان بهره مند می شوید . مرجعهای آنان مال شما می شوند و تا مدتها پس از مطالعه كتاب در ذهن شما باقی می مانند .

مطالعه یك كتاب ارزشمند ، تماشای یك نمایش یا گوش كردن به یك قطعه موسیقی چه ماجراهای جالب، تفریحی و پر باری را می تواند برایتان به ارمغان آورد؟

آیا باور می كنید كه هیچ یك از تجارب ما بد نیستند؟ در هر كاری كه می كنید، چه مشكل باشد و چه آسان، چه رنج آورباشد و چه لذتبخش و خلاصه در هر تجربهای می توانید نكته ارزشمندی پیدا كنید.

نیرویی كه زندگی شما را شكل می دهد ناشی از معنایی است كه به هر تجربه می دهید. به یكی از ( بدترین) تجارب زندگی خود فكر كنید. آیا راهی به نظرتان می رسد كه آن تجربه را دارای اثر مثبتی در نظر آورید؟ ممكن است دچار سوختگی و یا حوادث رانندگی شده باشید و یا جیبتان را خالی كرده باشند اما بر اساس همین تجارب سرانجام به تصمیمی نو یا آگاهی تازه و یا حساسیت جدیدی نسبت به دیگران دست پیدا كرده اید كه باعث شده است به عنوان یك انسان رشد كنید و توانایی خود را برای كمك به دیگران افزایش دهید.

تجارب محدود، زندگی محدودی را به وجود می آورد. اگر جویای رشد و زندگی پر باری هستید بایدبا تغییر نظرات و تجاربی كه اگر آگاهانه به دنبال آنها نروید جزو زندگی شما نمی شوند،مرجعهای خود را افزایش دهید. به ندرت یك فكر بكر ممكن است خود به خود به ذهنتان خطور كند. باید فعالانه در جستجوی آن باشید.

آیا كاری بوده است كه هرگز فكر انجام آن را نمی كرده اید و پس از انجام آن ، درهای دنیای تازه ای به رویتان گشوده شده باشد؟

به دنبال كارهای برویدكه تاكنون هرگز نكرده اید:به غواصی و كشف دنیای زیر آب بپردازید و ببینید كه زندگی در محیطی كاملاٌ تازه چگونه است ... یك شب برای شنیدن سمفونی و یا كنسرت موسیقی تند( هر كدام كه طبق عادت از رفتن به آن خودداری می كنید)بروید...به بیمارستان اطفال بروید واز بیماران عیادت كنید ...در فرهنگی متفاوت خود را غرق كنید و جهان را از دیدگاه دیگران ببینید.

به خاطر داشته باشید هر محدودیتی كه در زندگی خود دارید احتمالاٌ فقط ناشی از محدودیت تجارب مرجع است. مرجعهای خود راتوسعه دهید تا زندگیتان به سرعت توسعه پیدا كند.

تجارب تازه ای را كه باید پیدا كنید، كدامند. سؤال شایسته ای كه می توانید از خود بكنید این است ( برای رسیدن به چیز هایی كه واقعاٌ می خواهم، چه مرجعهایی مورد نیاز است؟)

چه تفریحاتی را می خواهید تجربه كنید. به چه چیز هایی فكر كنید كهبرای سرگرمی و احساس حال خوش مایل به انجام آنها هستید.

پس از آنكه فهرستی از مرجعهای تازه تهیه كردید، برای هر یك، مهلتی زمانی قائل شوید. تصمیم بگیرید كه در چه زمانی می خواهید هر یك از آن كارها را انجام دهید.

كی می خواهید سخن گفتن به زان اسپانیایی، یونانی یا ژاپنی را بیاموزید؟ چه موقع می خواهید به بالونی كه با هوای گرم كار می كند سوار شوید؟ كی می خواهید از خانه سالمندان بازدید كنید؟ چه موقع می خواهید به كاری تازه و غیر عادی دست بزنید.

یكی از قویترین تجارب مرجع من، مربوط به زمانی است كه در روز عید شكر گزاری به همراه پسرم برای توزیع بسته های غذا بین مستمندان رفته بودیم. من پسرم را كه در آن زمان چهار ساله بود، تشویق كردم كه یك سبد غذا رابه مرد ولگردی كه در درگاه یك دستشویی عمومی خوابیده بود ، بدهد. با تعجب، پسرم جیرك را دیدم كه دستی به شانه آن مرد زد و با صدای بلند گفت ( روز شكر گزاری مبارك!). ناگهان مرد ولگرد از جا پرید، قد خود را راست كرد و به طرف او یورش برد . قلب من از جا كنده شود چیزی نمانده بود كه به طرف او خیز بردارم كه دیدم مرد، دست پسرم را به نرمی گرفت، آن را بوسید و گفت( از لطفتان ممنونم...)گمان نمی كنم كه در روز عید شكر گزاری ، بتوان هدیه ای بهتر از این به كودكی چهار ساله داد.

چه تجارب ثمر بخشی را می توانید با همراهی عزیزانتان كسب كنید.

برای كسب تجربه و افزایش مرجعها، لازم نیست به سفرهای دور و دراز بروید. می توانید در همان جامعه ای كه هستید، در سر یك چهار راه ، به فردی كمك كنید. فقط با اضافه شدن یك مرجع،دریچه جهانهای تازه ای به روی شما گشوده می شود. این مرجع كارساز، می تواند چیز تازه ای باشد كه می بینید یا می شنوید، یك گفتگو، یك فیلم و یا یك سمینار، یا نكته ای كه در صفحه بعد همین كتاب یا كتاب دیگری به آن بر می خورید. هرگز نخواهید دانست كه چه موقع برایتان پیش می آید.

از جابرخیزید و وارد معركه زندگی شوید! بگذارید تخیل شما همراه با امكان آنچه كه قابل كشف و تجربه است پرواز كند.و این كار راهم اكنون آغاز كنید.

امروز به دنبال كدام تجربه می توانید بروید كه زندگیتان را گسترده تر سازد؟بر اثر این تجربه به چه انسانی مبدل خواهید شد؟

نیرویی است كه زندگی شما را شكل می دهد . این نیرو است كه تعیین می كند چه كارهایی از نظر شما ممكن، یا غیر ممكن است، از چه چیزهایی اجتناب كنید، چگونه فكر كنید و چه واكنشهایی نشان دهید. این نیرو، عقیده ای است كه درباره هویت خود دارید.

همه ما، ولو بطور نیمه آگاه، تعریفی از خویشتن خویش داریم، و این تعریف است كه بر همه جنبه های زندگی اثرمی گذارد. مثلاٌ اگر خود را فردی محافظه كار ببینید، حركات و حتی سخنانتان یك نوع است و اگر خود را فردی بی باك و متجاوز در نظر آورید، نوع دیگر. هر تغییری كه در این تعریف بدهید،بلافاصله در استعداد هایی كه بكار می گیرید، رفتاری كه نشان می دهید و آرزوهایی كه در سر می پرورید تغییری ایجاد می كند. همه تجارب زندگی خود را با كمك این اعتقاد ، تفسیر می كنید و همه تصمیمهای شما از این صافی می گذرد.

آیا هرگز گفته اید ( این كار از من ساخته نیست ! من چنین آدمی نیستم!) اگر چنین عبارتی را گفته باشید، به مرز تعریفی كه در گذشته از خود داشته اید، و كیفیت زندگی امروزیتان تا حدی ناشی از آن است نزدیك شده اید. از خود بپرسید( این عقیده را كه من چگونه شخصی هستم از كجا آورده ام و چه مدت است كه در من پیدا شده است؟) شاید تاكنون زمان آن رسیده باشد كه هویت خود را به روز در آورید. آیا این عقیده را آگاهانه انتخاب كرده اید و یا بر آیندی از مجموعه نظرات دیگران و وقایع مهم زندگانی و عوامل دیگری است كه ناخواسته و ناآگاهانه وارد ذهنتان شده است؟

اگر می خواستید خود را به گونه ای دیگر معرفی كنید تا تصویری نیرومند تر و دقیق از آنچه امروز هستید، به دست دهد، چگونه بیان می كردید كه چه كسی شده اید.

همه ما باید دیدگاه خود رانسبت به هویت و قابلیتهایی كه داریم، وسیعتر كنیم. باید اطمینان حاصل كنیم بر چسبهایی كه به خود می زنیم، ما را محدود نمی كنند،بلكه به ما وسعت می بخشند و به نیكیهایی كه در درون خود داریم. می افزایند اما مراقب باشید: اگر مرتباٌ بگویید( من چنین هستم...)چنان هم خواهید شد.مثلاٌ بعضیها می گویند(من آدم تنبلی هستم) در حالی كه این افراد تنبل نیستند، بلكه هدفهای انگیزنده ای ندارند.

آیا خود را به گونه ای تعریف می كنید كه تولید محدودیت كند؟ آیا این محدودیت، در زمینه پیش بینی عملكرد و قابلیتتان است؟ اگر چنین است، آن را عوض كنید.

هنگامی كه تغییری در زندگی خود ایجاد می كنیم، كسانی كه در محیط اطرافمان هستند،گاه به كمكمان می آیند و گاه موانعی بر سر راه پیشرفتمان ایجاد می كنند. این اشخاص، اگر به همان چشم گذشته به ما نگاه كنند، چون اطمینان( باور ) دارندكه، چه كسی هستیم، لذاعملاٌ در حكم لنگر یا عاملی منفی هستند و گاهی ما را به سوی عواطف و عقاید گذشته، كه زمانی بخشی از هویتمان بوده اند، بر می گردانند.

باید بدانیم كه قدرت نهایی برای تعریف هویت، در اختیار خود ماست. گذشته ما، مشخص كننده حال یا آینده ما نیست. دست به عمل بزنید و هویت تازه و نیرومند خود را از همین امروز بپذیرید.

اگر در زندگی خود بارها سعی كرده اید كه تغییری مثبت به وجود آورید، اما موفق نشده اید، به احتمال زیاد علتش این بوده است كه سعی كرده اید كه اعمال و رفتار تازه ای پیش بگیرید كه با عقایدی كه درباره هویت خود داشته اید، سازگار نبوده است. برای اینكه بهبود سریع و پایداری در كیفیت زندگیتان ایجاد شود، باید هویت خود را عوض كنید، یا آن را تغییر دهید و یا گسترده تر سازید.

مثلاٌ به جای اینكه سعی در ترك عادت مضری( مثلاٌ صرف مشروب الكلی ) كنید، خود را به چشم فرد سالم و شادابی ببینید كه برای بهبود عملكرد خود تلاش می كند. حاصل طبیعی چنان تصمیمی آن است كه به عنوان یك فرد سالم، هرگز حتی به فكر نوشیدن مشروب نیفتید.

بحران هویت چیست؟ این حالت هنگامی اتفاق می افتدكه بخواهیم بر خلاف عقیده ای كه درباره هویت خود داریم، عمل كنیم. نتیجه این می شود كه در درستی همه چیز ، تردید كنیم. اما آیا هیچیك از ما هست كه واقعاٌ خود را بشناسد و بداند كه چه شخصی است؟ من گمان نمی كنم.

خصوصاٌ هویتی كه به سن یا ظاهر شخص بستگی داشته باشد، بطور قطع موجب دردسرو بحرانهای آتی خواهد شد. بعلاوه این امور، دستخوش تغییرند. اما اگر در مورد شخصیت خود، دیدی وسیعتر داشته باشیم و یا حتی تعریفی را كه از خود داریم، به امور معنوی مرتبط سازیم، هرگز هویتمان مورد تهدید قرار نمی گیرد.

آنچه مسلم است، ما چیزی بیش از جسم ظاهری خود هستیم.پس ببینید چه عاملی است كه شما را منحصر به فرد كرده است.

اكنون زمانی وقت صرف كنید و به معرفی خود بپردازید . هنگام پاسخ دادن به این پرسش كه ( من كی هستم؟) كنجكاو و سر زنده باشید.

آیا خود را با توجه به كارهایی كه در گذشته كرده، یا فعلاٌ می كنید، یا در آینده خواهیدكرد؟ یا باتوجه به شغل؟ در آمد؟ نقشی كه در زندگی دارید؟ اعتقادات معنوی؟ خصوصیات جسمانی؟ یا چیزی كه بالاتر از همه اینها باشد تعریف می كنید؟

اگر نام شما را در فرهنگ لغات یا دایرةالمعارف می نوشتند، دلتان می خواست در برابر اسمتان چه تعریفی را ذكر كنند؟ آیا فقط چند كلمه كافی است یا اینكه شرح و تعریف هویت شما ، صفحات متعدد و یا حتی یك جلد كامل رادر بر می گیرد؟

هم اكنون، تعریفی را كه ممكن است در فرهنگ لغات، در برابر نام شما بنویسند، روی كاغذ بیاورید.

اگر قرار بود كارت شناسایی، یا شناسنامه ای برای خود تهیه كنید كه نشان دهد واقعاٌ چه كسی هستید، بر روی آن چه می نوشتند؟ |آیا عكس و مشخصات جسمی خود را به آن می افزودید؟ یا اینكه به این مشخصات اهمیت نمی دادید؟ آیا اعداد و ارقام مهم را در آن ذكر می كردید؟ چه چیز های دیگری در آن می نوشتید؟ موفقیت ها؟ ارزشها؟ عواطف؟ عقاید؟ آرزوها؟ شعارها؟

هم اكنون دقایقی از وقت خود را صرف كنید و كارت شناسایی خود را كه معرف هویت واقعیتتان باشد بنویسید.

اگر بعضی از جنبه های هویت شما برایتان دردناك است، چرا آن را تغییر نمی دهید؟ اینها چیز هایی هستند كه خودتان تصمیم گرفته و تاكنون به هویت خود افزوده اید. حالتی شبیه كودكان را در خود به وجود آورید كه با تخیلات شگفت انگیز قلب و روح خود را پر می كنند . یك روز در نقش زورو قهرمان نیكوكار فرو می روند، و روز دیگر در قالب هر كول ، نیرومندترین مرد جهان می روند، و روز سوم نقش پدر بزرگ را بازی می كنند كه سرانجام نقش واقعی خودشان است . ایجاد تغییر در هویت، می تواند از شادترین، جادویی ترین، و رهایی بخش ترین تجارب زندگی باشد. در لحظه ای، می توانیم تعریفی به كلی متفاوت، از خویشتن بدست دهیم و یا آگاهانه اجازه دهیم كه خویشتن واقعیمان بدرخشد و از هویت عظیم ما پرده برداشته شود كه فراتر از رفتارمان، گذشته مان، و همه بر چسبهایی است كه تاكنون به خود زده ایم.

اگر بتوانید همان كسی باشید كه خودتان می خواهید، در آن صورت هویت شما شامل چه مشخصاتی خواهد بود. همین امروز، فهرستی تهیه كنید و همه عوامل مورد نظر را در آن بنویسید . آیا كسی هستكه مشخصات دلخواه شما را داشته باشد؟ آیا می توانید این اشخاص را الگوی خود قرار دهید؟ در عالم خیال، در قالب شخصیت تازه فرو بروید.مجسم كنید كه چگونه نفس می كشید؟ چگونه راه می روید؟ چگونه سخن می گویید؟ چگونه فكر می كنید؟ چگونه احساس می كنید؟

از قدرتی كه برای تغییر هر جزء از هویت خود فقط با كمك یك تصمیم دارید، احساس شادمانی كنید.

اگر حقیقتاٌ می خواهید هویت خود، و در نتیجه زندگی خود را توسعه دهید، آگاهانه تصمیم بگیرید كه چه كسی می خواهید باشید. بار دیگر مانندكودكان شوید، به شور و شعف آیید و دقیقاٌ مشخص كنید كه امروز، چه كسی می خواهید باشید.

هم اكنون فهرست كاملی از خصوصیاتی را كه می خواهید داشته باشید به روی كاغذ بیاورید، و هیچ محدودیتی برای خود قائل نشوید.

اشخاصی كه وقت خود را با ما می گذرانند، تاثیر نیرومندی بر تصور ما از هویتمان دارند. هنگامی كه برای تقویت هویت تازه، اعمال و رفتارتان را برنامه ریزی می كنید، توجه خاصی به اشخاصی كه در اطرافتان هستند، داشته باشید.

آیا دوستان ، خویشان، و همكارانتان هویت تازه ای را كه برای خود ساخته اید، تقویت می كنند یا تضعیف؟

به هویتی كه برای خود ایجاد كرده ایدپابند باشید و آن را به اطرافیان، اعلام كنید. اما از همه مهمتر آن است كه این هویت را به خودتان اعلام كنید. هر روز، با بر چسب تازه ای كه به خود زده اید، خصوصیات خود را برای خود بازگو كنیدتا در شما بصورت شرطی در آیند.

درست در همین لحظه می توانید براساس هویت تازه خود زندگی كنید. از خودبپرسید:

( دیگر چه می توانم باشم؟ دیگر چه باید باشم؟ اكنون دارم به چه شخصی مبدل می شوم؟)

عهد كنید كه علی رغم شرایط، همیشه به عنوان كسی كه قبلاٌ به هدفهای خود رسیده است عمل كنید. مانند چنین شخصی تنفس كنید. حركات و واكنشهای شما در قبال دیگران، مانند این شخص باشد. با مردم با همان شخصیت، احترام، دلسوزی، و محبتی رفتار كنید كه آن شخص ممكن است رفتار كند.

اگر تصمیم بگیرید كه مانند شخص دلخواه خود فكر، احساس، و عمل كنید آیا می توانید بصورت آن شخص درآیید؟

اكنون بر سر دو راهی قرار گرفته اید. گذشته رافراموش كنید. اكنون چه كسی هستید. به این كه چه كسی بوده اید فكر نكنید. اكنون تصمیم دارید چه كسی بشوید؟

این تصمیم را آگاهانه بگیرید. با دقت تصمیم بگیرید . با قدرت تصمیم بگیرید. آنگاه بر اساس آن عمل كنید

منبع: مجموعه نرم افزاری Lord

مهرموعود بازدید : 29 پنجشنبه 12 آذر 1388 نظرات (0)

جمع بندی

سلامت، وضع مالی، روابط و قانون هدایت

تاكنون شیوه ها ، ابزارها و درسهایی را در زمینه تسلط برنفس ارائه كرده ایم. اكنون می خواهیم از همه اینها نتیجه بگیریم و حاصلی بدست آوریم. هر یك از صفحات این بخش را كه مطالعه می كنید، در همان حال به جنبه های گوناگون جسمی، مالی، و ارتباطی زندگی توجه ، و روشی را ابداع كنید تابتوانید هر روز بر اساس بالاترین معیارهای خود زندگی كنید.

EXtdblog.irEX

قبلاٌ یاد گرفته اید كه چگونه نظام عصبی خود را شرطی كنید تا با تغییر رفتار، به نتایج دلخواه برسید. اكنون می خواهیم بگوییم كه سرنوشت جسمانی شما نیزبستگی به این دارد كه چگونه سوخت و ساز و عضلات خود را شرطی كنید تا انرژی لازم و تناسب اندام دلخواه در شما ایجاد شود.

كارهایی كه برای مراقبت از جسم و تامین سلامت خود به طور منظم انجام می دهید كدام است؟

چه عاملی سبب می شود كه جسم انسان، با حداكثر توان خود كار كند؟ پیروزی باور نكردنی ستو میتل من اهمیت بعضی از اصول پایه را نشان می دهد. میتل من، ركورد دو استقامت را شكست و مسافت 1609 كیلومتر را در 11 روز و 19 ساعت دوید و به طور متوسط روزانه بیش از 135 كیلومتر را طی كرد! شگفت انگیز تر آنكه به شهادت ناظران عینی ، در پایان مسابقه، سر حال تر از اول به نظر می رسید و كمترین آسیبی از نظر جسمی ندیده بود.

چه عاملی باعث شد كه او بتواند از همه تواناییهای جسمی خود استفاده كند و حتی تواناییهای خود را افزون سازد بی آنكه كوچكترین صدمه ای به جسم او واردآید؟ اول اینكه او سالها تمرین جسمی كرده بود و ثابت كرد كه اگر ما بطور مداوم و روز افزون انتظارات صحیحی از خود داشته باشیم می توانیم خود را با هر شرایطی سازگار كنیم.

دومین امتیازی كه باعث شد ستو میتل من ركورد تازه ای در زمینه دو استقامت بر جا بگذارد چه بود. او دانسته بود كه سلامت جسمی و آمادگی جسمانی دو موضوع جداگانه اند.

طبق گفته دكتر فیلیپ مفتون ( آمادگی جسمانی عبارت از توان انجام فعالیتهای ورزشی است). اما سلامت جسمی تعریف گسترده تری داردو ( عبارت از حالتی است كه همه دستگاههای بدن بصورت بهینه كار كنند).خیلیها فكر می كنند كه آمادگی جسمانی شامل سلامت جسمی نیز می شود، اما این دو لزوماٌ با یكدیگر همراه نیستند . اگر آمادگی جسمانی به قیمت از دست رفتن تندرستی به دست آید عمر ما چندان طولانی نخواهد شد كه از اندام متناسب خود لذت ببریم.

در نظر شما كدامیك مهمتر است؟ آیا تعادلی بین سلامت و آمادگی جسمانی بر قرار كرده اید؟

چگونه بر سلامت جسمی خود بیفزایید؟بهترین راه آن است كه تفاوت بین ورزشهای قند سوز و چربی سوز و تفاوت بین بنیه و نیروی جسمی رادرك كنیم. ورزشهای چربی سوز اكسیژن زیادی را به مصرف می رسانند و شامل تمرینهای معمولی هستند كه می توان آنها را به مدت طولانی انجام داد. این تمرینها كه باعث تقویت بنیه می شوند برای تامین انرژی در درجه اول از چربیهای بدن استفاده می كنند. بر عكس ورزشهای قند سوز مستلزم افزایش مصرف اكسیژن نیستند و فقط به مدت كوتاهی قابل انجامند . این تمرینها در درجه اول باعث سوختن گلیكوژن و ذخیره شدن چربی دربدن می شوند.

آیا خود را سالم می دانید ؟یا دارای آمادگی جسمی ؟ یا هیچكدام؟

چرا اغلب آمریكائیان از خستگی رنج می برند؟ بسیاری از مردم از آنجا كه می خواهند در كوتاهترین مدت بزرگترین نتیجه را بدست آورند لذا با توجه به فشارهای عصبی و نداشتن وقت كافی به ورزشهای قند سوز رومی آورند. با انجام ورزشهای قند سوز ذخیره گلیكوژن آنها به زودی تمام می شود و نظام سوخت و ساز بدنشان به مصرف قند خون( كه دومین منبع سوخت است) می پردازد و همین امر باعث سر درد، خستگی و مشكلات دیگر می شود.

چگونه می توان ورزشهای قند سوز را به چرب سوز مبدل كرد؟ ساده ترین راه آن كند كردن حركات است.طبق نظر دكتر مفتون ورزشهایی نظیرپیاده روی،شنا، دوچرخه سواری، دو آهسته می توانند بصورت قند سوز یا چربی سوز انجام شوند. در هنگام انجام، اگر ضربان قلب كند باشد این ورزشها چربی سوز و اگر تند باشد قند سوز به شمار می آیند.

آیا لازم است سرعت خود را كاهش دهید؟ در هنگام ورزش؟ یا بطور كلی در نوع زندگی؟

برای اینكه بدن خود را به ماشینی چربی سوز مبدل كنید باید نظام سوخت و ساز بدن خود را آموخته كنید تا بصورت چربی سوز كار كند. دكتر مفتون یك دوره دو تا هشت ماهه را برای پرداختن انحصاری به ورزشهای چربی سوز پیشنهاد می كند. برای اینكه تعادلی میان تندرستی و آمادگی جسمانی برقرار شود باید پس از این مدت، هفته ای یك تا سه بار بطور منظم به ورزشهای قند سوز بپردازید.

برای حفظ تندرستی خود آیا به مشاور نیاز دارید ؟ آیا به كتاب یا منابع دیگر رجوع می كنید؟

لودویگ ویت گن اشتاین فیلسوف انگلیسی گفته است

( جسم انسان بهترین تصویر روح است).

آیا جسم شما درباره شخصیت درونیتان چه می گوید؟

احتمالاٌ مهمترین عامل ایجاد تندرستی اكسیژن است . بدون اكسیژن، یاخته ها ضعیف می شوند و می میرند.

برای اینكه در هنگام ورزش، اكسیژن اندامها تمام نشود باید بدانید كه آیا حركات شما بصورت چربی سوز بوده است و یا از آن حد تجاوز كده و به مرحله قند سوزی رسیده است. به سئوالات زیر پاسخ دهید.

1-آیادر هنگام ورزش قادر به سخن گفتن هستید ( چربی سوز) یا از نفس افتاده اید( قند سوز)؟

2-آیا تنفس شما منظم و قابل شنیدن است ( چربی سوز) یا نفس نفس می زنید( قند سوز)؟

3-آیا در عین خستگی از حركات ورزش لذت می برید ( چربی سوز) یا با اكراه ورزش می كنید( قند سوز)؟

4-اگر حداقل فشاری كه به عضلات وارد می شود باعدد صفر و حداكثر آن با عدد 10 بیان كنیم چه نمراه ای به خود می دهید؟ اگر خود را بین 6 تا 7 ارزیابی كنید عالی است چنانچه نمره شما بیشتر از هفت باشد وارد مرحله قند سوز شده اید.

برای اینكه تمرینهای ورزشی فرحبخشی را جزو برنامه منظم زندگی خود قرار دهید به نكات زیر توجه كنید.

1-آیا ورزشهای مرتب شما بصورت قند سوز و یا چربی سوز انجام می شوند؟ آیا با احساس خستگی از خواب بیدار می شوید؟ آیا بعد از ورزش احساس گرسنگی شدید، سرگیجه، و یا كوفتگی عضلات می كنید؟ آیا علی رغم تلاشهای خود لایه چربی بدنتان فرقی نكرده است؟ اگر پاسخ شما به همه یا بعضی از این سئوالات مثبت است به احتمال زیاد بصورت قند سوز ورزش می كنید.

2- یك دستگاه كوچك تعیین ضربان قلب بخرید، تا در هنگام ورزش نگذارید ضربان قلب شما از حد معین بالاتر رود، از خرید این دستگاه پشیمان نخواهیدشد.

3-بریا شرطی كردن نظام سوخت و ساز بدن خود برنامه ریزی كنید تا ضمن سوختن چربیهای بدن انرژی لازم در شما ایجاد شود، این برنامه را حداقل به مدت 10 روز اجرا كنید.

كمتر چیزی است كه در زندگی انسان به اندازه روابط او اهمیت داشته باشد. هیچ موفقیتی انسان را ارضاء نمی كند مگر اینكه آن را با كسی در میان بگذارد.در واقع عالیترین احساس انسان احساس همبستگی است. در روزهای آینده 6 اصل اساسی را برای موفقیت در زمینه روابط، خصوصاٌ روابط زناشویی بیان خواهیم كرد.

قبل از هر چیز باید ارزشها و قوانین مورد قبول طرف مقابل را بشناسید. هر قدر یكدیگر را دوستع بدارید و هر قدر روابطتان صمیمانه باشد اگر مرتباٌ قوانین یكدیگر را نادیده بگیریرد خواه نا خواه بر خوردهایی بین شما ایجاد خواهد شد.

اگر قوانین همسر خود را نمی دانید و یا آنها را فراموش كرده اید، آنها را دریابید. اگر مدتهاست كه در این باره با همسر خود گفتگو نكرده اید خوب است برای اطمینان آنها را از یكدیگر بپرسید.

عشق و زناشویی محلی برای بخشیدن و خوشبخت كردن طرف مقابل است، نه جایی برای بدست آوردن چیز هایی كه نداریم.

در روابط خود با ارزشترین چیزی كه بخشیده اید چیست؟

برای تحكیم مناسبات زناشویی مراقب علائم هشدار دهنده باشید. با تشخیص به موقع و چاره جویی فوری می توانید پیش از آنكه كدورتهای جزئی به اختلافات بزرگی مبدل شوند، آنها را از بین ببرید.

آیا در روابط شما علائم هشدار دهنده ای وجود دارد كه لازم باشد به آنها توجه كنید؟ برای اینكه؟ ( غول را در كودكی بكشید) امروز چه كارهایی را باید انجام دهید تا اختلافاتتان دامنه پیدا نكند.

بسیاری از روابط گسیخته می شوند بی آنكه حتی طرفین، علت آن رابدانند . برای موفقیت در زمینه روابط مهمترین و بهترین راه ان است كه مطالب خود را به روشنی و رو در رو بگویید. اطمینان حاصل كنید كه قوانین یكدیگر را می دانید و به آنها احترام می گذارید. برای اینكه جلو بگو مگو هایی را كه هیچ علت معقولی ندارند و صرفاٌ برای غلبه بر طرف مقابل ادامه می یابند بگیرید شیوه ای ابداع كنید.

از كلمات دگرگون كننده برای جلوگیری از مشاجره استفاده كنید. مثلاٌ بجای اینكه بگویید( من نمی توانم آن رفتارت را تحمل كنم) بگویید( من ترجیح می دهم این رفتار را داشته باشی).

آیا روابط عاشقانه شما جزو مهمترین اولویتهای زندگی است؟ اگر چنین نباشد مسائل فوری كه هر روز اتفاق می افتد نسبت به آن اولویت پیدا می كنند و در نتیجه میل شما به یكدیگر روز به روز كاهش می یابد.

نگذارید روابط صمیمانه شما بصورت رابطه عادتی در آید. شور و هیجان داشته باشید و از اینكه فرد بی همتایی را در زندگی خود دارید سپاسگزار باشید.

برای اینكه روابط شما با دوام باشد، هر گز قطع رابطه را عنوان نكنید. تنها گفتن جمله ( اگر فلان كار را بكنی، می گذارم و می روم) كافی است كه امكان جدایی را بوجود بیاورد. بجای آن هر روز راهیبرای بهتر شدن روابط خود بیندیشید. تمام زوجهای موفقی كه می شناسم و روابط آنها رضایتبخش بوده و به مدت طولانی ادامه داشته است برای خود قانونی دارند و آن این است كه هر قدر خشمگین شوند و هر اندازه از طرف مقابل آزرده خاطر باشند، بدون چون و چرا خود را به حفظ روابط پابند می دانند.

یكی از بهترین كارهایی كه هر روز می توانید انجام دهید این است كه محاسن طرف مقابل را در ذهن خود مرور كنید. احساس همبستگی فرد را تقویت كنید و مثلاٌ با گفتن ( چگونه این خوشبختی نصیب من شد كه تو وارد زندگی من شدی؟) احساس عشق و صمیمیت را در خود تازه نگه دارید. بطور مداوم در جستجوی راههایی باشید كه طرف مقابل را شگفت زده كنید و مراتب قدردانی خود را به یكدیگر ابراز نمایید. طرف مقابل را ملك طلق خود فرضش نكنید و لحظات زیبایی در زندگی بیافرینید كه روابطتان را بصورت افسانه در آورد؟

امروز چه خدمتی می توانید به فرد محبوب خود بكنید.

آیا می خواهید كه روابطی رویایی با همسر خود داشته باشید؟

به این چند اصل اساسی توجه كنید.

1-اوقات خود را صرف وجود ارزشمند یكدیگر كنید و آنچه را كه از نظرهمسرتان مهم است كشف نمایید. بالاترین ارزشهای شما در زمینه روابط كدام است و چه اتفاقی باید بیفتد تا احساس كنید كه آن ارزش تامین شده است.

2-بپذیرید كه عاشق بودن مهم تر از حق به جانب بودن است. اگر متوجه شدید كه دارید در مورد اینكه حق به جانب شماست بیش از حد اصرار می كنید، الگوی خود را درهم بشكنید. اگر لازم می دانید سكوت كنید و به مشاجره خاتمه دهیتد تا به حال عادی بر گردید و راهی برای حل اختلاف پیدا كنید.

3-الگویی ابداع كنید و با یكدیگر قرار بگذارید كه در هنگام بروز خشم و مشاجره، برای تغییر حالت از آن استفاده كنید. الگویی عجیب یا مضحك طرح كنید و آن را بصورت شوخی بین خود قرار بگذارید به طوری كه یادآوری آن طرف مقابل را به خنده بیندازید.

4- با بروز اندك كدورتی موضوع را با ملایمترین لحن با او در میان بگذارید. مثلاٌ( می دانم كه اشكال از كج فهمی من است اما وقتی فلان كار را می كنی حس می كنم كه عقیده ام نسبت به تو كمی سست شده است).

5-برنامه منظمی داشته باشید تا هفته ای یك بار و یا دست كم ماهی دوبار با همسر خود شبهای عاشقانه داشته باشید. برای این منظور از پیش برنامه ای تفریحی و رویایی فكر كنید.

6-روزی یك بار حتماٌ همسر خود را ببوسید!

خیلیها به اشتباه تصور می كنند كه اگر بقدر كافی پول داشته باشند، تمام مشكلاتشان بر طرف می شود. در حالی كه پول، به خودی خود به ندرت موجب رهایی شان می گردد. اما این هم به همان اندازه اشتباه است كه فكر كنیم وسیعتر شدن امكانات مالی و مهارت در مسائل اقتصادی، نقشی در افزایش امكان رشد و مشاركت و ایجاد ارزشهایی برای ما و دیگران ندارد.

تحصیل ثروت، كاری آسان است. با وجود این، بیشتر افراد به این كار موفق نمی شوند، زیرا در شالوده مالی آنان، رخنه ها و خلل هایی وجود دارد كه همان تضاد های ارزشی و اعتقادی است. بزرگترین عاملی كه باعث كمی شود افراد، از موفقیتهای مالی اجتناب كنند آن است كه درباره ثروت، عقاید مختلطی دارند.این افراد در عین حال كه به مزایای رفاه مادی واقفند، ممكن است عقیده داشته باشندكه جمع آوری ثروت محتاج تلاش و كوشش طاقت فرسا، یا انحراف از معیارهای اخلاقی است و یا اینكه افراد ثروتمند از وجود دیگران سوء استفاده می كنند.

علت دیگر آن است كه تصور می كنند تحصیل ثروت، كاری پیچیده، و محتاج تخصص است. هر چند كه استفاده از نظرات متخصصان امور مالی، كاری صحیح است، اما باید یاد بگیریم كه مسئولیت تصمیمهای خود را بپذیریم و عواقب آنها را درك كنیم.

پس از پنج سال مطالعه مستمر در علت موفقیت افراد، دریافته ام كه برای بهبود وضع مالی، پنج كلید وجود دارد. كلید اول، توانایی ایجاد ثروت است. اگر بتوانید راهی پیدا كنید كه ارزش كار خود را افزایش دهید و به ده الی پانزده برابر زمان حاضر برسانید، در آن صورت درآمدتان به آسانی افزایش خواهد یافت.

از خود بپرسید( چگونه می توانم ارزش كار خود را در این سازمان افزایش دهم؟ چگونه می توانم كاری كنم كه شركت، در مدت كمتری به هدفهای بیشتری دست یابد؟ چگونه می توانم كیفیت كالا و سود آوری آن را بالاتر ببرم و در عین حال، هزینه ها را كاهش دهم؟ چه نظامهای تازه ای را می توانم پیاده كنم؟از چه تكنولوژیهایی می توانم استفاده كنم تا این شركت، از رقیبان خود جلو بیفتد؟)

كلید دوم، نگهداری ثروت است.تنها راه این كار، آن است كه كمتر از درآمد خود خرج كنید، و درآمد باقیمانده را سرمایه گذاری نمایید.

پس انداز كردن پول، هدفی ارزشمند است، اما به خودی خود باعث افزایش ثروت نمی شود. سومین كلید مهارتهای مالی، افزایش ثروت است. راه این كار، آن است كه كمتر از درآمد خود خرج كنید، مابقی را سرمایه گذاری كنید، و درآمد حاصل از آن را هم دوباره سرمایه گذاری نمائید. این كار باعث می شود كه سرمایه بجای شما كار كند و رشد، آن حالت تصاعدی داشته باشد. هر چه درآمدهای خود را كمتر خرج و بیشتر سرمایه گذاری كنید، زودتر به استقلال مالی می رسید.

هیچكس نمی خواهد لقمه چربی برای سوء استفاده ای دیگران باشد. چهارمین كلید مهارتهای مالی، نگهداری ثروت است. در جو فعلی آمریكا، بسیاری از ثروتمندان بیش از زمانی كه ثروتمند نبودند احساس عدم امنیت می كنند. دلیلش آن است كه می دانند در هر لحظه، به دلایلی كه گاه به كلی واهی است، امكان دارد كه علیه آنها اعلام جرم و اقامه دعوا شود. البته باید گفت كه برای حفظ اموال نیز راههای قانونی خوبی پیدا شده است.

آیا حفاظت از داراییهای خود را لازم می دانید؟ حتی اگر هنوز به مرحله ای كه نگران اموال خود باشید نرسیده اید، خوب است با فرد متخصصی در این مورد مشورت كنید و در این مورد نیز، مانند سایر موارد زندگی، از راههایی كه دیگران رفته اند، سر مشق بگیرید.

برای اینكه از رفاه اقتصادی بر خوردار شوید، مدت زیادی صبر نكنید. پنجمین كلید مهارتهای مالی آن است كه از داراییهای خود بهره مند شوید . بیشتر افراد، منتظرند تا دارایی آنها به حد معینی برسد. اما اگر جمع آوری ثروت، لذتها و دلخوشیهایی را همراه نداشته باشد، به زودی از این كار خسته می شوند و دست از تلاش می كشند. پس، گاهگاهی پاداش خویشتن را فراموش نكنید( پاداش اتفاقی).

در ضمن صدقه و بخشش را فراموش نكنید. بخشیدن مال، این احساس را در شما به وجود می آورد كه بیش از حد نیاز خود ، درآمد دارید. ثروت واقعی، فقط نوعی احساس است: احساس رفاه و فراوانی مطلق. پول هیچ ارزشی ندارد، مگر اینكه به كمك آن تاثیر مثبتی در زندگی افراد مورد علاقه خود بگذاریم، و اگر یاد بگیریم كه چگونه با درآمد خود خدمتی به دیگران بكنیم، به بزرگترین شادمانیهای زندگی دست می یابیم.

اكنون برای بهبود وضع مالی خود اقدام كنید:

1- عقایدی را كه درباره پول دارید، بررسی كنید. عقاید منفیرا زیر سئوال ببرید و عقاید مثبت را تقویت كنید. از مراحل ششگانه تداعی عصبی شرطی استفاده كنید.

2-ارزش شغل خود را بالا ببرید و برای كارفرمای خود مفیدتر باشید، ولو آنكه بابت آن دستمزد اضافی نگیرید.تصمیم بگیرید كه دست كم، ده برابر به ارزش كار خود بیفزایید.

3-دست كم ده درصد از درآمد خود را پس انداز و سپس سرمایه گذاری كنید.

4-از راهنمایی متخصصان، در تصمیم گیریهای مالی و حفظ دارایی خود استفاده كنید.

5-پاداشهایی به خود بدهید تا تلاشهای مالی شما با لذت همراه باشد.در حق چه كسی می توانید خدمت خاصی انجام دهید؟ برای اینكه امروز كار را شروع كنید، چگونه به تقویت روحیه خود می پردازید؟

بسیار خوب است كه برای ارزشهای مورد قبول خود سلسله مراتبی داشته باشید. اما اگر وسیله سنجشی در اختیارتان نباشد، از كجا می فهمید كه روز به روز و لحظه به لحظه بر اساس ارزشها و فضایل مورد قبول خود زندگی كرده اید؟ خدمت به همنوع، شاید جزو والاترین ارزشهای شما باشد. اما چگونه دائماٌ به دیگران خدمت می كنید؟ عشق، شاید در فهرست شما بالاترین مقام را آورده باشد، اما می دانید كه در بسیاری از لحظات زندگی خود عاشق نبوده اید.

راه حل چیست؟ دستورالعمل یا قانونی برای هدایت و كنترل خود داشته باشید. چگونگی آن را در صفحات بعد شرح خواهیم داد.

آیا تا به حال موردی برایتان پیش آمده است كه صد در صد و به طور مطلق بدانید كه چه باید بكنید ( هر چه می خواهد بشود، بشود)؟ بیشتر ما هرگز به این مرحله از یقین نمی رسیم، مگر آنكه پیشا پیش خصوصیاتی را برای خود در نظر گرفته باشیم كه همیشه بر اساس آنها زندگی كنیم. اگر این موارد را روی كاغذ بیاوریم. دستورالعملی به وجود می آید كه من آن را ( قانون هدایت) می نامم و در سفر زندگی، به منزله نقشه راههاست.

1-برای اینكه براساس عالیترین اصول و ارزشهای خود زندگی كنید، باید دائماٌ دارای چه روحیات و عواطفی باشید؟فهرستی از این حالات روحی تهیه كنید. این فهرست باید آنقدر مفصل باشد كه كمال و تنوع دلخواه را داشته باشد، و آنقدر مختصر باشد كه واقعاٌ هر روز بتوان همه آن حالات را تجربه كرد.

2-در برابر هر یكاز آن حالات و خصوصیات، قانونی برای نحوه احساس آن ذكر كنید. مثلاٌ ( هنگامی شاد و سر حال هستم كه به مردم لبخند بزنم) یا ( هنگامی شكر گزارم كه یادم باشد چه چیزهای خوبی در زندگی خود دارم).

3-خود را مقید كنید كه دست كم روزی یك بار، هر یك از آن حالات را احساس كنید.می توانید( قانون هدایت)خود را روی كاغذی بنویسید و همیشه با خود داشته باشید، و یا نسخه هایی از آن را روی میز كار و یا كنار تختخواب خود قرار قرار دهید. گاهگاهی به این دستورالعمل نگاه كنید و از خود بپرسید ( آیا امروز، كدامیك از این حالات در من بوده است؟كدامیك نبوده است و چگونه می توانم تا پایان امروز، آن را در خود به وجود آورم؟

منبع: مجموعه نرم افزاری Lord

مهرموعود بازدید : 21 سه شنبه 17 آذر 1388 نظرات (0)

بسم الله الرحمن الرحیم

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ‏
(السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خِيَرَتِهِ) السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ ابْنَ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ‏ ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ‏ ، السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا ثَارَ اللَّهِ وَ ابْنَ ثَارِهِ وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَالسَّلاَمُ عَلَيْكَ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ عَلَيْكُمْ مِنِّي جَمِيعاً سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُيَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ (بِكُمْ) عَلَيْنَا وَ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ الْإِسْلاَمِ‏ وَ جَلَّتْ وَ عَظُمَتْ مُصِيبَتُكَ فِي السَّمَاوَاتِ عَلَى جَمِيعِ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ‏ ، فَلَعَنَ اللَّهُ ُمَّةً أَسَّسَتْ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ‏ ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً دَفَعَتْكُمْ عَنْ َقَامِكُمْ وَ أَزَالَتْكُمْ عَنْ مَرَاتِبِكُمُ الَّتِي رَتَّبَكُمُ اللَّهُ فِيهَا ، وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْكُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِينَ لَهُمْ بِالتَّمْكِينِ مِنْ قِتَالِكُمْ‏ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ وَ (مِنْ) أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ وَ أَوْلِيَائِهِمْ‏.يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنِي أُمَيَّةَ قَاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً (شَمِراً) وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ أَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتَالِكَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي‏ ، لَقَدْ عَظُمَ مُصَابِي بِكَ فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِي (بِكَ) أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ مَعَ إِمَامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ‏اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي عِنْدَكَ وَجِيهاً بِالْحُسَيْنِ عليه السلام فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ ، يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ وَ إِلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ‏ وَ إِلَى فَاطِمَةَ وَ إِلَى الْحَسَنِ وَ إِلَيْكَ بِمُوَالاَتِكَ‏ وَ بِالْبَرَاءَةِ (مِمَّنْ قَاتَلَكَ وَ نَصَبَ لَكَ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَيْكُمْ‏ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَى رَسُولِهِ) مِمَّنْ أَسَّسَ أَسَاسَ ذَلِكَ وَ بَنَى عَلَيْهِ بُنْيَانَهُ‏ وَ جَرَى فِي ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَشْيَاعِكُمْ بَرِئْتُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ‏ وَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ إِلَيْكُمْ بِمُوَالاَتِكُمْ وَ مُوَالاَةِ وَلِيِّكُمْ‏ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِكُمْ وَ النَّاصِبِينَ لَكُمُ الْحَرْبَ وَ بِالْبَرَاءَةِ مِنْ أَشْيَاعِهِمْ وَ أَتْبَاعِهِمْ‏ ، إِنِّي سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَكُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَكُمْ وَ وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاَكُمْ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاكُمْ‏ ، فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِمَعْرِفَتِكُمْ وَ مَعْرِفَةِ أَوْلِيَائِكُمْ وَ رَزَقَنِي الْبَرَاءَةَ مِنْ أَعْدَائِكُمْ‏ ، أَنْ يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَنْ يُثَبِّتَ لِي عِنْدَكُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ‏ وَ أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِي (ثَارَكُمْ) مَعَ إِمَامٍ هُدًى (مَهْدِيٍّ) ظَاهِرٍ نَاطِقٍ بِالْحَقِّ مِنْكُمْ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ بِحَقِّكُمْ وَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكُمْ عِنْدَهُ أَنْ يُعْطِيَنِي بِمُصَابِي بِكُمْ أَفْضَلَ مَا يُعْطِي مُصَاباً بِمُصِيبَتِهِ‏ مُصِيبَةً مَا أَعْظَمَهَا وَ أَعْظَمَ رَزِيَّتَهَا فِي الْإِسْلاَمِ وَ فِي جَمِيعِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ(الْأَرَضِينَ) ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي مَقَامِي هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْكَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ ، اللَّهُمَّ اجْعَلْ مَحْيَايَ مَحْيَا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ مَمَاتِي مَمَاتَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ ، اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا يَوْمٌ تَبَرَّكَتْ بِهِ (فِيهِ) بَنُو أُمَيَّةَ وَ ابْنُ آكِلَةِ الْأَكْبَادِ اللَّعِينُ ابْنُ اللَّعِينِ عَلَى (لِسَانِكَ) وَ لِسَانِ نَبِيِّكَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فِي كُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِيهِ نَبِيُّكَ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) ، اللَّهُمَّ الْعَنْ أَبَا سُفْيَانَ وَ مُعَاوِيَةَ وَ يَزِيدَ بْنَ مُعَاوِيَةَ عَلَيْهِمْ مِنْكَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الْآبِدِينَ‏ وَ هَذَا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيَادٍ وَ آلُ مَرْوَانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ (عَلَيْهِ السَّلاَمُ) اللَّهُمَّ فَضَاعِفْ عَلَيْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَ الْعَذَابَ (الْأَلِيمَ)
اللَّهُمَّ إِنِّي أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ فِي مَوْقِفِي هَذَا وَ أَيَّامِ حَيَاتِي‏
بِالْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ وَ اللَّعْنَةِ عَلَيْهِمْ وَ بِالْمُوَالاَةِ لِنَبِيِّكَ وَ آلِ نَبِيِّكَ (عَلَيْهِ وَ) عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ‏

پس مى ‏گويى صد مرتبه‏ :

اللَّهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِكَ‏ * اللَّهُمَّ الْعَنِ الْعِصَابَةَ الَّتِي (الَّذِينَ) جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلَى قَتْلِهِ اللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً

پس مى ‏گويى صد مرتبه‏ :

السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنَائِكَ‏ * عَلَيْكَ مِنِّي سَلاَمُ اللَّهِ أَبَداً مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ * السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ (وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ) وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ‏

پس مى ‏گويى‏ :

اللَّهُمَّ خُصَّ أَنتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّي وَ ابْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ (الْعَنِ) الثَّانِيَ وَ الثَّالِثَ وَ الرَّابِعَ‏ * اللَّهُمَّ الْعَنْ يَزِيدَ خَامِساً وَ الْعَنْ عُبَيْدَ اللَّهِ بْنَ زِيَادٍ وَ ابْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِي سُفْيَانَ وَ آلَ زِيَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ

پس به سجده مى ‏روى و مى ‏گويى‏ :

اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاكِرِينَ لَكَ عَلَى مُصَابِهِمْ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى عَظِيمِ رَزِيَّتِي‏ * اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي شَفَاعَةَ الْحُسَيْنِ يَوْمَ الْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِي قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَكَ مَعَ الْحُسَيْنِ وَ أَصْحَابِ الْحُسَيْنِ الَّذِينَ بَذَلُوا

مهرموعود بازدید : 24 سه شنبه 17 آذر 1388 نظرات (0)

آقاى محمود لطفى نيا در 20 ارديبهشت ماه سال 1343 شمسى در شهر لاهيجان از توابع استان گيلان ديده به جهان گشود. ولادت او در خانواده اى كم درآمد و در عين حال سرشار از جاذبه هاى معنوى بود آقاى لطفى نيا همچون بسيارى ديگر از قاريان قرآن بانواى دلنشين و روح انگيز استاد عبدالباسط در وادى تلاوت گام نهاد و نخستين بار در سال 1354 هـ.ش جهت آموختن تكاليف دينى به مسجد محل قدم گذارده در جلسات قرآن استاد عليزاده شركت نمود. او كه متأثر از صوت گرم مرحوم عبدالباسط اشتياقى وصف ناپذير نسب به تلاوت قرآن در خود يافته بود زندگى قرآنى خود را به اين ترتيب آغاز نمود او از مادرش، استاد حاج آقا عليزده و استاد محمد پُر دل به عنوان عوامل اصلى در امر پرورش قرآنى خود ياد مى كند. حاج محمود لطفى نيا در ابتداى امر از استاد مرحوم عبدالباسط و سپس استاد مرحوم مصطفى اسماعيل تقليد مى كرد كه مدت 6 سال به طول انجاميد پس از آن براى يافتن شيوه مستقلى در امر تلاوت به طور متناوب به تقليد از قاريان ديگرى چون محمد عبدالعزيز حسّان، كامل يوسف البطئيني، محمد محمود رمضان، سيد محمد نقش بندى، محمد عمران، محمد رفعت، عبدالفتاح شعشاعى پرداخت. پس از پيروزى انقلاب اسلامى و ساماندهى فعاليتها بويژه آموزشهاى قرآنى در شهرستانها، اجراى تلاوتهاى او به تقليد از قاريانى چون عبدالباسط و شركت در جلسات سنتى به مسابقات مختلف قرآن كريم كشيده شد و به اين وسيله به سنجش آموخته هاى خود پرداخت. آريالاى لطفى نيا همچنين از محضر اساتيدى چون شهيدى و رنجبر نيز در امر تلاوت بهره گرفت او تحصيلات خود را در رشته ادبيات عرب مقطع كارشناسى ارشد در رشته علوم و قرآن و حديث دانشگاه تهران به ادامه تحصيل پرداخت او علاوه بر تحصيلات دانشگاهى به تحصيل دروس حوزوى در شهرستان كاشان پرداخت و در فاصله سالهاى 1362 تا 1370 در مدرسه علميه مرحوم حاج آقا رضا مدنى تحصيل خود را در حدود اتمام رسائل در مكاسب ادامه داد. آقاى محمود لطفى نيا در سال 1369 ازدواج نمود و يك فرزند او به نام محمد حسين شيفته تلاوت قرآن و اجراى اذان است. همسرش نيز كه از دبيران معارف اسلامى است با قرآن مفاهيم عالى آن مأنوس است. و در مسابقات قرآن دوران تحصيل نيز رتبه هايى به دست آورده است.

EXtdblog.irEX

آقاى محمود لطفى نيا علاوه بر امر تلاوت در زمينه خوشنويسى نيز توفيقاتى بدست آورده است او در رشته هاى خوشنويسى چليپا، كتابت، و نسخ درجه ممتازى را كسب نموده است. آقاى لطفى نيا نخستين تلاوت رسمى خود را در مسابقات سراسرى قرآن كريم در مدرسه علميه شهيد مطهرى در سال 1359 اجرا نمود حاج محمود لطفى نيا در سال 1359 در مسابقات استانى رشت رتبه برتر دور مسابقات كشورى قرآن كريم در مدرسه عالى شهيد مطهرى رتبه سوم را از آن خود ساخت در سال 1375 در مسابقات قرآن كريم دانشجويان كشور در تبريز رتبه نخست اين دوره از مسابقات را از آن خود نمود. در همان سال نيز در مسابقات كشورى اوقات در شهر اروميه رتبه نخست را بدست آورد و بداين ترتيب در مسابقات بين المللى قرآن كريم در سال 1375 در حسينيه ارشاد رتبه برتر را كسب كرد. آقاى لطفى نيا علاوه بر تلاوت قرآن و شركت در مسابقات قرآن كريم به امر داورى نيز پرداخته است از جمله آنها در سال 1368 به كشورهاى امارات، اتيوپى و ماداگاسكار سفر نمود. در سال 1369 به پاكستان و در سال 1375 به لبنان و در سال 1379 نيز به تايلند مسافرت داشته است. آقاى لطفى نيا در ايام و دوران دفاع مقدس چندين ماه در جبهه هاى نبرد حق عليه باطل حضور داشته است او معتقد است كه تمامى زندگيش در معيت قرآن رنگى ديگ داشته و آشنائيش با كلام وحى را از همان آغاز طفوليت از بركات الهى مى داند او به قاريان قرآن نيز توصيه مى كند كه عوامر تلاوت ابتدا به رفتار و اخلاقشان بنگرند و با قران منطبق كنند كه آيا رفتارى در شأن كلام وحى دارند يا خير؟ او كه سالها علاوه بر تلاوت قرآن به امر تدريس در زمينه هاى مختلف چون صوت و لحن پرداخته، به قاريان قرآن سفارش مى كن كه در ابتداى امر تلاوت به تقليد از يكى از قاريان برجسته مصرى بپردازند و به تدريج خود سبكى برگزينند. او همچنين توصيه مى كند كه قاريانى كه در ابتداى راه هستند به امر تجويد بيشتر وجه كنند تا آنرا بكار ببندند. آقاى لطفى نيا تاكنون در متعددى بتدريس صوت و لحن قرآن پرداخته است از جمله تربيت مربى حوزه علميه قم، دوره هاى كانون قرآن دانشگاه آزاد اسلامى، دوره هاى منطقه تربيت قرآن سازمان تبليغات اسلامى و حوزه هاى عالى آموزش تخصصى قاريان نوجوان و جوان شورايعالى قرآن او همچنين در زمينه هاى مختلف تلاوت به گرد آورى جزواتى پرداخته كه در آينده نزديك به چاپ خواهد رسيد.

آقاى حاج محمود لطفى نيا از سال 1360 تا كنون به تدريس جلسات مختلف پرداخته است كه نخستين جلسه رسمى او در سال 1364 در شهر كاشان تشكيل شد كه يكسال به طول انجاميد آقاى لطفى نيا در حال حاضر دبير آموزش و پرورش گيلان مى باشد و همزمان نيز به تحصيلات علوم قرآن و حديث دانشگاه تهران ادامه مى دهد. آقاى لطفى نيا از اساتيد رفعت، عبدالفتاح شعشاعى و مصطفى اسماعيل به عنوان قاريان برتر مصر از ابتدا تا كنون ياد مى كند. و در ميان قاريان عصر حاضر نيز اساتيد شعيشع، غلوش و حسان را برترين مى داند او از جمله قاريانى است كه علاوه بر تلاوت به امر ابتهال و تواشيح نيز اهتمام مى ورزد، اشتياق به ابتهالات دينى باعث شده تا در محافل مذهبى، قرآنى و نيز صدا و سيما به اجراى ابتهال نيز بپردازد او در توصيه اش به جوانان و نوجوانان تأكيد دارد بر استماع مداوم قرائت استادان مصرى كه جوانها مى خواهند آنرا الگو خود قرار دهند و در غير اينصورت خيلى دير نتيجه خواهند گرفت بخصوص اگر تحت نظر استاد نباشند.

مهرموعود بازدید : 14 سه شنبه 17 آذر 1388 نظرات (0)

آقاى حاج محمدرضا پورزرگرى در 28 شهريور سال 1349 هـ.ش در شهر تهران و در خانواده اى مذهبى ديده به جهان گشود. محيط مذهبى خانواده و اشتياق پدر براى تربيت معنوى فرزندش، از همان آغاز بستر مناسبى براى فراگيرى قرآن، فراهم ساخت و زمزمه تلاوت قرآن، فراهم ساخت و زمزمه تلاوت قرآن پدر در سحرگاهان، اشتياق محمدرضا را براى تلاوت قرآن دو چندان ساخت. البته جدّه مكرمه او، اولين و مؤثرترين عامل در گرايش آقاى پورزرگرى به اين راه بود. از ديگر عوامل تأثير گذار در حيات قرآنى محمدرضا پور زرگرى، بايد به استادان و مربيان دوره دبستان، بويژه استادش آقاى مصطفى اسلامى اشاره كرد. آقاى پورزرگرى از خاطرات خوش نخستين سالهايى كه در ايام كودكى در جوار حرم مقدس رضوى تلاوت آيات وحى را شنيده بود بسيار ياد مى كند و يكى از عوامل علاقه مندى خود به تلاوت قرآن را حال و هواى آن لحظات مقدس مى داند آقاى پورزرگرى از كلاس دوم ابتدايى در ساعات درس قرآن اشتياق بسيار از خود نشان مى داد به همين دليل نيز پس از پيروزى انقلاب اسلامى و آشنايى با استاد مصطفى اسلامى در دبستان علوى شماره 2 به اين دبستان رفت و با اشتياق، پشتكار و اهتمامى بسيار به تمرين و اجراى همخوانى قرآن كريم بر اساس تلاوت سوره حشر استاد عبدالباسط پرداخت.

EXtdblog.irEX

آقاى محمدرضا پورزرگرى آموزش روخوانى قرآن كريم را در كلاس چهارم دبستان و زير نظر استادش آقاى فتحعلى و آموزش مقدماتى تجويد و صوت و لحن را، زير نظر استادش آقاى مصطفى اسلامى در كلاس پنجم ابتدايى به پايان رساند و پس از آن با حضور جلسات استاد محسن موسوى نكات تجويدى و صوت و لحن را در سطح بالاتر همراه با مفاهيم قرآنى فرا گرفت.

او همزمان با فراگيرى تجويد و صوت و لحن در جلسات درس آيت الله ضياء آبادى و حجت الاسلام قرائتى به فراگيرى مفاهيم آيات قرآن كريم نيز پرداخت.

آشنائى با مؤسسه دارالتحفيظ قرآن كريم، نقطه عطفى در زندگانى قرآنى پورزرگرى شد. در همين مكان او با كلاسهاى آموزشى تجويد استاد محسن موسوى آشنا شد و در جلسات اين استاد كه در بعد از ظهرهاى تابستان برگزار مى شد، بهره هاى فروان برد.

آقاى محمدرضا پورزرگرى نخستين بار در يكى از هيئتهاى مذهبى كه به همت آموزش و پرورش برگزار مى شد بصورت رسمى به تلاوت قرآن پرداخت. او همچنين نخستين بار در سال 1361 همراه با استاد على اربابى و جمعى از قاريان مؤسسه دارالتحفيظ قرآن كريم در تلويزيون به اجراى چند برنامه همخوانى پرداخت.
حاج محمدرضا پورزرگرى نيز در ابتداى كار تلاوت خويش همچون ساير قاريان به تقليد از قاريان مشهور مصرى نظير استادان عبدالباسط، صياد، على البنّاء و مصطفى اسماعيل پرداخت. او معتقد است كه مؤثرترين مسئله در زمينه تلاوت قرآن براى تمامى قاريان در ابتداى كار تقليد از استادان برجسته مصرى است.

آقاى پورزرگرى معتقد است كه قاريان تازه كار و كسانى كه در ابتداى امر تلاوتند بايد علم تجويد را از مراحل ابتدايى تا سطوح عالى زير نظر استادان، با دقت كامل فرا بگيرند و با يادگيرى ترجمه كلمات قرآن با مفاهيم آن آشنا شوند. او همچنين قاريانى را كه در ابتداى مسير تلاوتند به يادگيرى صرف و نحو زبان عربى و نيز فراگيرى مفاهيم و تفاسير آيات قرآن سفارش مى كند.

آقاى محمدرضا پورزرگرى در سال 1375 ازدواج كرد كه ثمره آن يك فرزند پسر است. او در مسير زندگى قرآنى خود از همان آغاز به آموزش قرآن كريم به علاقه مندان پرداخت و از همان دوران تحصيل در دبيرستان، به تهيه و تنظيم جزواتى در خصوص آشنايى با قرآن، اقدام كرد. او همچنين در سال 1364 بصورت رسمى در دارالتحفيظ و علاوه بر آن تمام سالهاى دفاع مقدس را در پايگاه هاى مقاومت بسيج اقدام به برگزارى جلسات قرآن كريم نمود. آقاى پورزرگرى علاوه بر تدريس در زمينه هاى مختلف قرآن در برخى از مدارس تهران در حدود 15 سال به آموزش قرآن در حسينيه محبان الحسين (عليه السلام) پرداخت او همچنين در سال 1363 در مسابقات قرآن كريم كه سازمان تبليغات اسلامى برگزار كرد رتبه سوم و در سال 1373 در مسابقات سراسرى قرآن كريم كه به همت سازمان اوقاف در سمنان برگزار شد رتبه نخست را از آن خود ساخت و در همان سال، در مسابقات بين المللى قرآن كريم كه در حسينيه ارشاد برگزار شد مقام نخست اين دوره از مسابقات را كسب كرد.

در ميان خانواده آقاى پورزرگرى بايد به برادر بزرگوار او شهيد حميد رضا پورزرگرى اشاره كرد. كه در زمينه هاى مختلف قرآنى فعاليت داشت. در محضر استاد مولوى فراگيرى نكات مختلف قرآنى پرداخته و چهره هاى فعال در زمينه هاى قرآنى به حساب مى آمد.

آقاى پورزرگرى در سالهاى 63 و 62 در ايام رياست جمهورى حضرت آيت الله خامنه اى مدظله العالى، از جلسات درس تفسير ايشان، بهره ها گرفت. در اين جلسات كه صبحهاى جمعه در همان مكان رياست جمهورى برگزار مى شد قاريان و علاقه مندان بسيارى حضور مى يافتند آقاى پورزرگرى نيز از جمله اين مشتاقان بود كه در اين جلسات در حضور آيت الله خامنه اى به تلاوت قران مى پرداخت و مورد تفقد و تشويق ايشان قرار مى گرفت.

او همچنين از قاريانى است كه همه ساله به همراه كاروان قاريان قران براى تبلغيغ به كشورهاى مختلف اعزام شده اند كه از جمله اين كشورها مى توان به ماداگاسكار، اتيوپى، هند، سوره و افريقاى جنوبى، پاكستان، امارات، غنا، اردن، و انگليس اشاره كرد.

آقاى حاج محمدرضا پورزرگرى علوه بر قرائت بر قرآن كريم و اجراى اذان به اجراى برجسته تواشيح و همخوانى در كشور است كه از سال 68 فعاليت خود را آغاز كرد.

آقاى پورزرگرى علاوه بر داورى مسابقات داخلى يكبار نيز در كشور هند در مسابقات سارسرى قرآن كريم كه در شهر حيدر آباد اين كشور برگزار شد داورى كرده است.

مهرموعود بازدید : 16 سه شنبه 17 آذر 1388 نظرات (0)

حاج محمد حسين سبزعلى در اول آبان ماه سال 1335 در شهر تهران چشم به جهان هستى گشود تولد او در خانواده اى مذهبى، زمينه ساز پرورش در مسير پربركت قرآن كريم شد. شنيدن تلاوت قرآن توسط يكى از اعضاى هيئت محله اولين بارقه هاى عشق و علاقه به تلاوت قرآن را در او ايجاد كرد. پس از آن آشنايى با يك قارى به نام حاج محمد ثابتى و شركت در كلاسهاى آموزش او، اشتياق آقاى سبزعلى را به امر تلاوت قرآن دو چندان نمود محمد حسين سبز على از پدر و مادرش، آقاى محمد ثابتى و نيز استاد ابراهيم پور فرزيد به عنوان افراد مؤثر در امر تربيت و آموزش قرآن خود ياد مى كند. او توصيه هاى مقام معظم رهبرى از سال 1352 و همچنين شركت در جلسات قرآن مسجد على ابن موسى الرضا عليه السلام را بد اين مسير بسيارمؤثر مى داند. آقاى سبزعلى آموزش علوم مختلف قرآنى را از سال 1350 در تهران آغاز كرد.

EXtdblog.irEX

آقاى سبزعلى داراى ديپلم طبيعى است. او در سال 1360 ازدواج كرده و سه فرزند دارد. فرزندان و اعضاى خانواده او نيز در قرائت قرآن تلاش خوبى دارند و در اين راه از راهنمائيهاى ارزشمند پدر، بهره ها مى گيرند. محمد حسين سبزعلى براى اولين بار در سال 1359 موفق شد در راديو سراسرى تلاوت كند. او مى گويد اولين بار كه صداى خود را از راديو شنيدم، باورم نمى شد و خيلى منقلب شده و تصميم گرفتم تا آخر عمر اين راه نورانى و جذاب را ادامه دهم.

حاج محمد حسين سبزعلى در امر تلاوت قرآن در ابتدا از استاد عبدالباسط سپس از محمود على البنّاء تقليد مى كرد.

و بمدت دو سال از مرحوم شعبان محمود عبدالعزيز صياد و آنگاه از مرحوم مصطفى اسماعيل تقليد مى كرد او در زمينه تقليد از قاريان مشهور كشور مصر معتقد است: بايد از بزرگان و مشاهير قرائت قرآن در جهان كه قدمت بسيار دارند تقليد نمائيم و تلاش كنيم با قاريان كنونى كشور مصر به رقابت بپردازيم.
آقاى سبزعلى توجه به قاريان جوانى را كه در ابتداى راه تلاوت قرآن هستند به 4 نكته جلب مى كند:
اول اينكه هر روز هر نوار يك قارى كه انتخاب نموده اند گوش كنند دوم در جلسات قرآن اساتيد شركت كنند و تلاش كنند جلسه اى كه مى روند از بهترين ها باشد سوم هر روز 2 يا 3 مرتبه تمرين تلاوت قرآن داشته باشند و چهارم اينكه امور اجتماعى و اخلاقى بايد در حد عالى باشد تا با شخصيت قرآنيش تعادل داشته باشد. حاج محمد حسين سبزعلى همراه ديگر قاريان، به كشورهاى مختلفى سفر كرده و در آنجا به تلاوت قرآن پرداخته كه با استقبال گسترده حاضرين مواجه شده است. از جمله به كشورهاى عربستان سعودى، سوريه، اندوزنزى، مالزى، تايلند، چين، غنا، نيجريه، آفريقاى جنوبى، بنگلادش، اياليا، فرانسه، پاكستان و هندوستان سفر كرده است.

آقاى محمد حسين سبزعلى نخستين بار در سال 1352 در مسجد كرامت مشهد مقدس در جلسه آقاى فاطمى در محضر مقام معظم رهبرى به تلاوت پرداخت و معظم له كه همواره با رهنمودهاى خويش، قاريان قرآن را مورد عنايت قرار داده اند، او را تشويق نمودند. او تا كنون بارها در حضور معظم له به تلاوت قرآن پرداخته است. آقاى سبزعلى قرآن را راه رهايى از مفاسد اجتماعى مى داند و معتقد است كه بايد جاذبه ها در اين مسير كه در برابر جذبه هاى ديگر جامعه بيش از پيش رهنما باشد.

حاج محمد حسين سبزعلى علاوه بر تلاوت قرآن در محافل و مجالس مختلف، به تدريس در دبيرستان نيز اشتغال داشته، در شوراى عالى قرآن بعنوان كارشناسى مشغول همكارى است.
او از اساتيد: مصطفى اسماعيل، غلوش و منشاوى به عنوان برترين اساتيد مصر از آغاز تا كنون نام مى برد و همچنين معتقد است كه اساتيد شحات محمد انور، اللّيثى و دكتر نعينع از قاريان برتر كشور مصر در حال حاضر هستند. آقاى سبزعلى از سال 1360 تا كنون بارها در مسابقات مختلف قرآن در استانها و شهرهاى مختلف به داورى پرداخته است.

آقاى سبزعلى در بسيارى از مسابقات قرآن شركت نموده است. در سال 1360 مقام دوم استان تهران و نيز مقام دوم مسابقات بين المللى اوقاف را كسب نموده و همچنين در سال 1375 در مسابقات بين المللى كشور مالزى شركت نموده و مقام دوم اين دوره از مسابقات را به خود اختصاص داد. او از سال 1350 به تدريس در زمينه هاى مختلف قرآنى در حسينه ها، مساجد، جلسات و هيئتهاى مذهبى مبادرت ورزيده است.

تعداد صفحات : 43

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 39
  • باردید دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 48
  • بازدید ماه : 70
  • بازدید سال : 632
  • بازدید کلی : 10,214