loading...
mehremood
مهرموعود بازدید : 23 جمعه 02 بهمن 1388 نظرات (0)

در این که همه افراد جامعه خواهان سعادت و خوشبختی و بهروزی در زندگی روزمره خود هستند، شکی نیست، ولی باید دانست که خوشبختی چیست و راه وصول به آن کدام است؟ نظرهای دانشمندان و بزرگان جهان در مورد خوشبختی، بسیار مختلف می باشد؛ به طوری که یکی از بزرگان، در کتاب خود، 288 نظریه را در مورد خوشبختی ذکر کرده است. در یک نتیجه گیری کلی از نظرات صاحب نظران، می توان به چند نظریه مهم و قابل توجه که معمولا مورد توجه مردم عوام نیز..هستند، اشاره کرد. بعضی از صاحب نظران، راه وصول به سعادت در زندگی را منحصر به جمع آوری ثروت زیاد می دانند. برخی تنها راه سعادت و خوشبختی را رسیدن به جاه و مقام دانسته اند. گروهی دیگر همچون فروید و طرفدارانش، خوشبختی در دنیا را منحصر به کامجویی هو لذت های جنسی معرفی کرده اند و گفته اند: در دنیا آن کس خوشبخت و سعادتمند است که هرچه بیشتر و بهتر بتواند کامرانی جنسی بکند و از لذائذ شهوانی بهترین و بالاترین لذت ها را بچشد.

EXtdblog.irEX

گروهی دیگر تنها راه رسیدن به سعادت را تکامل رفتار انسانی و تعالی اخلاق نفسانی معرفی کرده اند. دسته ای تحت فشار و رنج قرار دادن و به ریاضت و سختی کشیدن جسم انسان را راه صحیح خوشبختی می دانند و عقیده دارند چنان باید جسم و بدان را در تنگنا و سختی قرار داد که جسم انسان ضعیف و نحیف شود و روح انسان کامل و بزرگ گردد. مرتاضان هند از این دسته اند. آنان کارهایی عجیب و مشکلی انجام می دهند، مثلا دانه گندمی را ماه ها در کف دست نگه می دارند تا سبز شود و یا با بدن عریان روی میخ ها می خوابند، یا ماه ها از خوردن مواد غذایی و نوشیدنی خودداری می کنند.دانشمندان نظریه های بسیاری در مورد راه وصول به سعادت در زندگی ارائه کردند و هر کدام برای نظر خود، دلایلی اقامه کردند که به سبب اختصار، از ذکر آنها خودداری می کنیم. در میان راه ها و نظریه های یاد شده، کدام راه و نظریه برای رسیدن به خوشبختی و نیک نامی، کارساط و تنها راه سعادت است؟ آیا هیچ یک از راه های فوق الذکر راه اصلی ورود به وادی سعادت نیست؟ آیا چیزی فراتر از این امور مادی تنها راه ورود به سعادت و خوشبختی است؟

راز خوشبختی تنها در پرتو ایمان الهی است و بس. خدای متعال در قرآن می فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب» تنها با یاد خدا، قلب ها آرام می گیرند.

افرادی در زندگی خوشبخت هستند که از آرامش نفس و روح حقیقی برخوردار باشد. کسانی که به غلط پنداشتند زراندوزی و انباشتن مال موجب رسیدن به سعادت است، سخت در اشتباهند. به تجربه، بر همگان معلوم شده که ثروت زیاد هیچ گاه مایه سعادت و خوشبختی نیست و چه بسا باعث فلاکت شود.

بهره برداری صحیح و قانونی از منافع ثروت و انجام کارهای عام المنفعه و دستگیری از نیازمندان، از کارهای نیک و موجب رضای خداوند است و پاداش معنوی دارد. از این جهت است که می فرمایند: « الدنیا مزرعه الاخره» دنیا کشتگاه آخرت است

عشق از نگاه بعضی، جاذبه و کشش نیرومند و قوی میان دو شخص است که به واسطه آن، دو فرد به سوی گناه و آلودگی و سقوط در لجنزار فحشا سوق داده می شوند. اگر منظور از عشق این معنا باشد، هر چه در مذمت و نکوهش او گفته شود کم است. اگر منظور از عشق، نیرو و جاذبه دیوانه کننده و مخرب حاکم حقیقی بدن یعنی عقل باشد، هر چه در مذمت او بگوییم کم است. میان این دو نوع عشق، تفاوت بسیار از زمین تا آسمان است.

عشق از نگاه نخست، انسان را به هدفی عالی می رساند و حلال مشکلات و برطرف کننده نقصان ها و نارسایی ها در نظام خانواده و اجتماع است. عشق از نگاه دوم، انسان را از مرز شرف و عزت و انسانیت به ته دره های گناه و عصیان سوق می دهد.عشق در نگاه اول، عشقی راستین و حقیقی است و در آن خدعه و نیزنگ برای رسیدن به هدف شومی همانند وصل نیست. ولی در عشق دروغین و مجازی انواع حیله ها و نیرنگ ها به کار می رود و عاشق، فردی متظاهر و دروغگو است که در لفافه زیبای لفظ عشق می خواهد به وصال معشوق برسد و بس. در نگاه اول، عاشق تا آخرین لحظات زندگی به پای معشوق می سوزد و می گدازد و به او وفادار است؛

زیرا او عاشق حقیقی است. این عشق تنها داروی شفابخش و التیام دهنده ضعف ها و کمبودها و نارسایی هایی است که معمولا در نظام خانواده پیش می آید، می باشد و هدایت کننده انسان به سوی سعادت و بهروزی است، ولی در نگاه دوم، برعکس است. نقطه آغاز و ابتدای این عشق، یک بوسه است و نقطه آخر این عشق، وصل و کام دل برگرفتن از معشوق، عاشق مجازی همین که به معشوق دست یافت و غریزه جنسی خود را اشباع ساخت، دیگر نه عاشق و نه معشوقی.

امروزه جوانانی خام و ناپخته ای دیده می شوند که مدام دم از شور عشق و عاشقی خود می زنند و خود را یگانه عاشق و دلباخته روزگار می دانند و می گویند هر سری که در او عشق نیست باید در بازار کدوفروشان در معرض فروش قرار داد، ولی غافل از عشق حقیقی هستند. عشق در نگاه اول، نتیجه و ثمر نیکو دارد ولی در نگاه دوم، نتیجه و ثمره اش بعد از رسیدن به وصال بر ملا خواهد شد و کار به رسوایی خواهد کشید

ناپلئون سوم عاشق و دلباخته دوشیزه ای زیبا بود که در حسن و دلبری یکتا بود. ناپلئون با او ازدواج کرد. درباریان فرانسه با این پیوند زناشویی موافق نبودند. ناپلئون که به سختی دلش در گرو جمال و قامت رعنای دلداده و معشوق خویش بود، به آنان توجهی نکرد و گفت: من زنی را دوست می دارم و بر سایر زن های ناشناسی که مقصود شماست مقدم می دارم. ناپلئون هنگامی که از وصل معشوق بهره مند گردید و کام دل از دلداده خویش برگرفت، طولی نکشید که آتش عشق او به سردی گرایید و زندگی شیرنیش به تلخی مبدل گشت. او شب ها کلاهی نمدین بر سر می نهاد و از در نهانی کاخ خارج می شد و به دیدار معشوقه ای دیگر که در انتظارش بود می رفت. زن زیبای ناپلئون که گول عشق دروغین او را خورده بود، در کاخ سلطنتی می سوخت و چاره ای جز ساختن نداشت.

لفظ عشق، لفظی است که افراد هوسران و شهوت پرست برای رسیدن به مقصد شوم و پلید خود به این لفظ متوسل می شوند و لفظ زیبای عشق را پلی برای رسیدن به معشوق قرار می دهند. عشق های مجازی با آمیزش جنسی خاموش می شود. اگر بنیان محکم زندگی بر این نوع عشق بنا شود، هر لحظه باید انتظار فروریختن ساختمان ازدواج را کشید. تنها عشقی که ضامن بقای نظام خانواده و ایجاد مهر و محبت بیش تر در خانه می شود، عشق حقیقی است.

منبع: مجموعه نرم افزاری Lord

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 63
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 20
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 131
  • باردید دیروز : 4
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 154
  • بازدید ماه : 259
  • بازدید سال : 821
  • بازدید کلی : 10,403